سلامت نیوز: داستان مدافعان طبیعت ایران زمین، قصه پرغصهای است. محیطبانان حامیان و پاسداران طبیعت و حیاتوحش این سرزمین، سالها وظیفه خود را با دستان پر یا خالی انجام دادهاند و حافظان محیطزیست بودهاند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون در ادامه نوشت: باوجود این وظیفه بدون تردید سخت و سنگین، کمترین حقوق را دربین مشاغل دولتی دریافت میکنند و همانند مابقی پاسداران ایرانزمین از بذل جان خویش نیز دریغ نداشتهاند. اما این روزها حال محیطبانان هم مانند محیطزیست كشور خوش نیست؛ محیطبانان از نبود حامی رنج میبرند، این حامی میتواند دولت، مجلس و قانون باشد اما بهراستی کدامشان را دارند؟ بسیاری از مسئولانی که در چند سال اخیر از کنار مشكلات معیشتی محیطبانان،خلع و یا نقص قوانین با بیتفاوتی گذشتند، وضعیت محیطبانان كشور را به اینجا رساندهاند؛ جایی كه آنها در دوراهی قاتل یا شهید میمانند. 116 شهید محیطبان كشور گواه روشنی بر این مساله است كه قوانین و امكانات موجود برای حمایت از این مدافعان طبیعت كافی نیست.
دیدن تصاویر محیطبانان شهید یا زخمی به عادتی هرساله برای ایرانیان تبدیل شده است. مدافعان طبیعتی كه گویا این روزها فقط با نثار جان خویش میتوانند توجه افکارعمومی و مسئولان را، آن هم برای مدت زمان اندکی، بهخود جلب کنند. قوانین ناقص حمایت از محیطبانان حال و روز آنها را این چنین ناخوش كرده است.
محیطبانان زخمی
محیطبانان دوباره به صدر اخبار بازگشتند. خوشبختانه اینبار محیطزیست ایران رخت سیاه عزیزان خود را بر تن نكرده است، اما مجروح شدن آنها، زخم كهنه قوانین ناقص حمایت از محیطبانان را باز كرده است.
پنجشنبه هفته گذشته علی لنگرودی، معاون اداره محیطزیست شهرستان ساوه، در حین گشتزنی در منطقه «پلنگآباد و رازین» بخش نوبران با خودروی شكارچیان متخلف تصادف كرد و بهشدت مجروح شد.
بر اثر این حادثه، محیطبان لنگرودی دچار ضربه مغزی شده و در بیمارستان بستری است.شكارچیان متخلف نیز از محل متواری شدهاند.
ضربه مغزی محیطبان ساوه
مهدی فرقانیپور، مدیر عامل حافظان طبیعت، در گفتوگو با «قانون»، با تاكید بر اینكه محیطبانان حافظان بیادعای تنوع زیستی، سرمایههای ملی و ژنتیکی هستند، گفت: «بسیاری از محیطبانان جان خود را برای حفاظت از محیطزیست ایران فدا كردهاند. بسیاری نیز متاسفانه دچار معلولیت و جراحت و زخم شدهاند.
هر از گاهی خبری ناگواری از محیطبانان بهگوش میرسد. اینبار نوبت به علی لنگرودی، کارشناس ارشد محیطزیست و معاون اداره محیطزیست ساوه رسیده است؛ او در حین ماموریت بهصورت تعمدی با خودروی پراید متخلفان زیر گرفته میشود.
این سانحه ناگوار، روز پنجشنبه در پلنگآباد و رازین در بخش نوبران، درحالی رخ داد كه قرار بود آن روز محیطبان لنگرودی دختر هفتماهه خود را به دكتر ببرد».
تصادف با شكارچیهای متخلف
سمیه اشرفی، همسر محیطبان لنگرودی، درباره وضعیت او به «قانون» گفت: «همسرم درپی تماسی كه با او برای بازرسی از منطقه گرفته شد، عازم ماموریت میشوند. در روستایی بهنام پلنگآباد با شكارچیهای متخلف برخورد میكند و به آنها دستور ایست میدهد. ولی متاسفانه خودروی شكارچیها با همسرم برخورد میكند و پس از تصادف آنها متواری میشوند».
متخلفان دستگیر نشدهاند
همسر محیطبان لنگرودی با اشاره به اینكه نمیتوان گفت تصادف عمدی بوده است، ادامه داد: «یكی از همكاران همسرم كه در محل حادثه حضور داشته است، عنوان میكند كه بهنظر میآمد كه عمدی برای تصادف وجود نداشته باشد و در حین فرار با لنگرودی برخورد كردهاند.
پس از این تصادف همسرم را به بیمارستان انتقال دادهاند. او ضربه مغزی شده است اما خوشبختانه بهحدی نبوده كه به عمل جراحی نیاز داشته باشد. براساس تشخیص پزشك، بهزودی لختههای خونی جذب میشود و نیازی به جراحی نخواهد بود».
اشرفی درباره دستگیری شكارچیهای متخلف گفت:«متخلفان شناسایی شدهاند اما تاكنون دستگیر نشدهاند. براساس اعلام پلیس متواریاند».
دستان خالی در برابر شكارچیان مسلح
همسر محیطبان لنگرودی با تاكید بر اینكه درگیری یكی از بخشهای جدانشدنی از زندگی محیطبانان است، عنوان كرد: «در بسیاری مواقع با شكارچیهای متخلف درگیر شدهاند اما تاكنون چنین جراحاتی برای او رخ نداده است. همیشه یكی از دغدغههای من همین مساله است؛ چگونه با دستان خالی و بدون اسلحه میتوان جلوی شكارچیهایی ایستاد كه بیشترشان مسلح هستند. محیطبانان ضابط قضاییاند اما حق تیر ندارند».
سریال تكراری حمله به محیطبانان
حمله به محیطبانان سریالی تكراری شده است. مردادماه سال جاری نیز در شهرستان امیدیه استان خوزستان، چهار محیطبان مورد حمله عدهای ناشناس قرار گرفتند. محیطبانان در داخل ماشین بودند که از سمت یک خودروی ناشناس با کلاشینکف به سوی آنها تیراندازی شد. پس از این تیراندازی ضاربان فرار کردهاند. در این حمله یکی از نیروهای یگان حفاظت به نام منصور احمدیه، از ناحیه شانه، کتف و پا مصدوم میشود.
فقر شدید تجهیزات
علاوه بر قوانین ناقص و البته ضعیف حمایت از محیطبانان، كمبود تجهیزات و امكانات از دیگر مشكلات آنهاست. یكی از محیطبانان با اشاره به كمبود تجهیزات و امكانات، به «قانون» گفت: «موتورسیكلتهای موجود بسیار قدیمی و فرسوده است. با این موتورسیكلتها نمیتوان شكارچیان را تعقیب كرد. البته یكسری وسایل دفاعی جدید همانند شوكر و اسپری فلفل در اختیار ما قرار دادهاند كه ریسك این وسایل دفاعی بسیار پایین است و در درگیریها ممكن نیست شكارچی با آن كشته شود. یكیدیگر از مشكلات محیطبانان نداشتن كفش مناسب است؛ پوتینهایی كه درحالحاضر در اختیار ما قرار دادهاند بسیار بیكیفیت است. از آنجاییكه كار اصلی محیطبان پیادهروی در طبیعت است، باید كفش مناسبی برای آن تهیه كرد».
لایحه ضعیف حمایت از محیطبانان
لایحه حمایت از محیطبانان با همه مانورهای تبلیغاتی برخی مسئولان، دردی از آنها دوا نمیكند. احمد بحری با اشاره به نواقص لایحه حمایت از محیطبانان گفت : « بهنظر من این لایحه بیشتر حمایت معنوی است. افزایش حقوق و مزایایی در آن دیده نشده است. قانون بهكارگیری سلاح تغییر نداشته است. تنها موردی كه در این لایحه حمایتی بهچشم میخورد، زمان رسیدگی به پروندههای محیطبانان است. در این لایحه ذكر شده است كه به پروندههای محیطبانان بدون نوبت رسیدگی شود.انتظار محیطبانان از این لایحه حمایتی افزایش حقوق، بیمه تكمیلی و مزایا همچون دیگر كارمندان دولت بود ».
قربانیان شكار در دشتهای ایران
محمد درویش نیز درباره مشكلات محیطبانان به «قانون» گفت: «كلاف سردرگم شكار و شكارچی، داستانهای غمانگیزی را در این سرزمین رقم زده است. بهباور بسیاری، شكارچیان قشر مرفه جامعهاند اما این یك اشتباه است، چرا كه اغلب شكارچیان، كشاورزان و دامپرورانی هستند كه بهدلایل خشكسالی و مشكلات اقتصادی سرمایه خود را از دست دادهاند و به طبیعت برای گذران زندگی پناه بردهاند؛ پناهی كه ورود به آن قانونهای خاص خود را دارد. آنسوی ماجرا نیز محیطبانانی قرار دارند كه باید با دستهای خالی به نبرد با شكارچیان متخلف بروند. در بسیاری از موارد درگیریهای مابین محیطبانان و شكارچیان منجر به كشته یا زخمیشدن هر دو طرف شده است. یكی از مشكلات محیطبانان عدم حمایت از آنهاست. سازمان حفاظت محیطزیست كمبود بودجه را بهانه میكند».
بضاعت كم و مشكلات بسیار
این كارشناس محیطزیست افزود: «بضاعت سازمان حفاظت محیطزیست ایران، سهم آن از بودجه ملی و شاكله اداری كه برای این سازمان تعریف كردند، جوابگوی شرح وظایف محیطبانان نیست؛ قصه این است كه در كشورهایی كه بهمراتب جمعیت و مناطق حفاظتشده بیشتری دارند حتی یك،چهارم این تلفاتی را كه در طبیعت ایران اتفاق میافتد، نمیبینیم.
در ایالات متحده آمریكا كه 6برابر ایران جمعیت دارد و همچنین وسعت مناطق حفاظتشدهاش بیشتر از ایران است، در طول 90سال گذشته، از سال 1928 میلادی تاكنون، 25 نفر كشته شدهاند و نكته جالب توجه اینجاست كه هیچ كدام از آنها با تیر مستقیم متخلفان كشته نشدند، بلكه یا از كوه افتادند یا مورد حمله یك حیوان وحشی قرار گرفتند و یا ماشینشان دچار حادثه شده است».
نبرد قدیمی شكارچی و محیطبان
درویش ادامه داد: «مشكل با مسلحكردن محیطبانان و افزایش اقتدار آنان حل نخواهد شد. اقتدار محیطبانان پیش از انقلاب بسیار زیاد بود اما آن زمان نیز كشتار در هر دو طرف وجود داشت و حتی كینهای نیز بین مردم و آنها بهوجود آمده بود و به همین دلیل، زمانی كه انقلاب شد همه هجوم آوردند و تخریب بیسابقهای در محیط طبیعی ما رخ داد. باید از تجربه دیگر كشورها استفاده كنیم. برای حل این مشكل باید دو گام اساسی برداریم:
گام نخست؛ آگاهی
باید به سمت ارتقای دانایی و سواد محیط زیستی برای مردم، بهخصوص جوامع محلی كه در مناطق چهارگانه محیط زیست زندگی میكنند، حركت كنیم.
باید آموزشهایی بسیار جذابتر و موثرتر به آنها ارائه شود و در كنارش معیشتهای جایگزین برای آنها تعریف و معرفی شود. باید جامعه محلی را در مدیریت مناطق حفاظت شده به كمك سمنهای محیط زیستی مشاركت دهیم.
براساس آمار جامعه محلی، هر جایی كه احساس كرده حفظ محیطزیست به نفع مردمش است، نهتنها هیچ تعارضی با محیطزیست پیدا نكرده، خودش بهعنوان یك محیطبان عمل كرده است.منصورآباد در رفسنجان، كانیبرازان آذربایجان غربی در مهاباد و گندمان در چهارمحالوبختیاری تجربه موفق مشاركت جوامع محلی در كشور است. چرا در هیچكدام از مناطق یاد شده حتی یك مورد تخلف یا درگیری بین محیطبانان و مردم محلی گزارش نمیشود؟ دلیلش این است كه ما مردم محلی را در حفظ منطقه شركت دادیم و مردم محلی فهمیدند كه اگر این مناطق حفظ شود خودشان از درآمدهایش منتفع میشوند. برای مثال، در كانیبرازان ما تالاب را به كمك مردم دوباره احیا كردیم. در واقع كشاورزان بخشی از حقابه خودشان را در اختیار تالاب قرار دادند. تاكستانها، خودشان را به باغهای سیب كه نیاز آبیاش پنج برابر است، تبدیل نكردند.
بعد از اینكه تالاب احیا شد و دریاچه خشك شده بود، پرندههای مهاجر كه به سمت دریاچه ارومیه میآمدند به سمت تالاب كانیبرازان رفتند. شكارچیان كه آمدند برای شكار پرندهها، باز همین سمنها با آنها صحبت كردند كه بهجای اینكه پرندگان را شكار كنید، بیایید طرح «پرندهنگری» راه بیندازید.
سیل گردشگران و اشتغال و پول به منطقه هجوم آورد؛ به این ترتیب، درحال حاضر مردم كانیبرازان میگویند تالاب، خون رگهای ماست. داستان وقتی جذابتر میشود كه میشنویم بومیان، سالانه 60 میلیون تومان برای قرقبان هزینه میكنند كه كسی بهصورت غیرمجاز از آب برای كشاورزی برداشت نكند».
گام آخر؛ استفاده از تكنولوژی
درویش با اشاره به اینكه در هیچجای دنیا محیطبان در برابر متخلفان در هیچ حالتی روبهرو نمیایستد، گفت:« با تكنیكهایی مثل سنجش از راه دور، رصد ماهوارهای و عكسهای ماهوارهای و هوایی میشود موقعیت مناطق حفاظت شده را با كمك وسایل دیجیتالی كه در اختیار هست، رصد كرد و محیطبانان میتوانند در ایستگاههای مخصوصی كه دارند، مناطق را رصد كنند و به محض اینكه یك متخلف وارد منطقه شد بلافاصله عكس و مشخصاتش را بگیرند و به نزدیكترین نیروی انتظامی گزارش دهند و پروندهاش را صورتجلسه كنندتا در دادگستری تشكیل پرونده شود؛ در واقع بدون اینكه محیطبان به طور مستقیم با متخلف درگیر و روبهرو شود كه كشته شود و یا فرد متخلف كشته یا مجروح شود، موضوع ختم به خیر میشود. این قسمت نیازمند اعتبار است.
نیازمند این است كه دولتی كه خودش را دولت محیطزیستی میداند، نگاهش به سازمان محیط زیست به اندازه نگاه به شهرداری ناحیه پنج منطقه دو تهران نباشد. ما نیازمند این هستیم كه سازمان حفاظت محیطزیست ارتقای نرمافزاری و سختافزاری پیدا كند و بودجهاش متناسب با وظایفش ارتقا پیدا كند؛ آن وقت است كه میتوانیم شاهد باشیم كه این تعارضات به كمینه برسد.
كاری كه سازمان حفاظت محیطزیست انجام داده این است كه ازسال 1384 محیطبانان را بهعنوان شهید محسوب میكند.
درواقع سازمان بنیاد شهید موظف است كه به خانوادههای آنها مطابق با خانواده شهید رسیدگی كند و سازمان حفاظت محیطزیست هم تلاش میكند به سرعت صورتجلسههای آنها را تنظیم كند تا این اتفاق بیفتد. از مجلس نیز انتظار داریم لایحه حمایت از محیطبانان را تصویب كند.
آنچه که مشخص است، این است كه قوانین به بازنگری جدی نیاز دارند و در کنار آن نیازمند فرهنگسازی گستردهای در این راستا هستیم. فرهنگسازی نیز نیازمند همت همه بخشهای مختلف جامعه و رسانههاست.
صدا و سیما و دیگر رسانههای جمعی باید در این موضوع خود را دخیل بدانند. محیطبانان، پاسداران طبیعت ایران هستند اما در بهرهوری از این سرزمین همه ساکنان آن سهیماند. برای آنچه که از ما برای آیندگان باقــی میماند باید خود را مسئول بدانیم».
داستان مدافعان طبیعت ایران زمین، قصه پرغصهای است. محیطبانان حامیان و پاسداران طبیعت و حیاتوحش این سرزمین، سالها وظیفه خود را با دستان پر یا خالی انجام دادهاند و حافظان محیطزیست بودهاند.

نظر شما