هفت ماه پس از حادثه، این روزها در چهارراه استانبول صدای اعتراض کسبه بلندتر شنیده می‌شود. آنها که بخشی از مغازه‌های‌شان سالم مانده و خواستار بازگشایی آن تا اطلاع ثانوی هستند و افراد دیگری که می‌پرسند، بالاخره چه زمانی قرار است وضع این ساختمان تعیین تکلیف شود؟ این‌که چه آینده‌ای در انتظار آنهاست و این روزهای بیکاری و گرفتاری را چطور و با چه امیدی باید بگذرانند.

هجوم بی‌امان حادثه

سلامت نیوز: هفت ماه پس از حادثه، این روزها در چهارراه استانبول صدای اعتراض کسبه بلندتر شنیده می‌شود. آنها که بخشی از مغازه‌های‌شان سالم مانده و خواستار بازگشایی آن تا اطلاع ثانوی هستند و افراد دیگری که می‌پرسند، بالاخره چه زمانی قرار است وضع این ساختمان تعیین تکلیف شود؟ این‌که چه آینده‌ای در انتظار آنهاست و این روزهای بیکاری و گرفتاری را چطور و با چه امیدی باید بگذرانند.


به گزارش سلامت نیوز، شهروند در ادامه نوشت: در همین روزها که خبر اعتراض کسبه پلاسکو در میان خبرهای روز، روی خط خبرگزاری‌ها می‌رود و در روزنامه‌ها تیتر می‌شود، در نقطه‌ای دیگر و زیر سقف دانشگاه تهران با همکاری موسسه رحمان و انجمن جامعه‌شناسی جلسه‌ای با موضوع «شهر، بحران و آینده: پلاسکو و درس‌هایی برای ما» برگزار شد. فرصتی برای بازخوانی آن حادثه از منظر اجتماعی.
این نشست با حضور «فاطمه صالح»، معاون پیشگیری و کاهش خطرپذیری سازمان مدیریت بحران، «علی دینی‌ترکمانی»، عضو هیأت علمی موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی و «سمیه توحیدلو»، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد. سخنرانان این نشست، هم درباره مشکلات ناشی از فقر آموزش و پایین بودن تاب‌آوری جامعه در برابر بحران‌ها صحبت کردند و هم درباره پیامدهای اجتماعی و سیاسی آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو.

قوانین برش ندارد
«صالح»، نخستین سخنران این نشست بود و حرف‌هایش را با طرح این موضوع آغاز کرد که سال‌هاست او و همکارانش انتظار می‌کشند تا نشست‌های مربوط به مدیریت بحران، مشارکت‌کنندگان بیشتری داشته باشد، محور اصلی سخنان او تاکید بیشتر و بیشتر بر ضرورت آموزش بود و این‌که قوانین موجود برش لازم را ندارد: «در دوره‌های مختلف و در همه نشست‌ها، چشم ما به در است که حتی یک نفر به جمع حاضران اضافه شود، این همان سرمایه‌ای است که ما در زمینه مدیریت بحران به آن نیاز داریم.»
او بحران را اختلالی جدی در عملکردها و وظایف اجتماعی یا وجود خسارات گسترده انسانی، زیست محیطی و اقتصادی دانست که جبران آن فراتر از توانایی جامعه باشد.
صالح، یکی از موانع پیش‌روی نظام مدیریت بحران کشور را نبود ضمانت اجرایی کافی برای قوانین دانست: «مدیریت بحران چهار فاز اصلی دارد: «آمادگی، پیشگیری، مقابله و بازسازی. اگر ما در فاز پیشگیری آمادگی لازم را نداشته باشیم، اگر ریسک‌ها و آسیب‌های پرخطر را پیش‌بینی نکرده باشیم، مسلما در مقابله و بازسازی هم عملکرد نامناسبی خواهیم داشت.»
صالح همچنین گفت: «بعد از حادثه پلاسکو انتظار می‌رفت که مردم برای ایمن سازی بیشتر شهر تهران به‌ویژه مراکزی که محل رفت‌وآمد و مراجعه عموم مردم است، مطالبه‌گری کنند. حتی انتظار این بود که درخواست‌ها برای حضور در دوره‌های آموزشی و عضویت در گروه‌های داوطلب افزایش یابد اما هنوز بسیاری از مراکز هستند که ایمنی‌های لازم را رعایت نمی‌کنند و زمانی که ما به آنها مراجعه می‌کنیم که چرا دستورعمل‌های مربوطه را نادیده گرفته‌اند، از ما فرار می‌کنند! ما را راه نمی‌دهند. چرا؟ چون حتی تمایلی ندارند که آموزشی ببینند وگویی اصلا نگران نیستند و حتی پس از حادثه‌ای مانند پلاسکو باز هم حاضر نیستند برای ایمنی بیشتر هزینه کنند.»
به گفته معاون پیشگیری سازمان مدیریت بحران از میان حدود ٦٠٠ مغازه‌ای که در ساختمان پلاسکو فعال بودند، تنها ١٧ نفر در دورههای آموزشی مدیریت بحران حاضر شدند: «همه می‌گفتند بگذارید به کاسبی‌مان برسیم. به‌هرحال قبل از زلزله بم، حتی حرف‌زدن درباره زلزله هم آسان نبود و به ما می‌گفتند مردم را نترسانید. بعد از حادثه پلاسکو انتظار این بود که مطالبه‌گری مردم برای ایمن‌سازی بیشتر شود اما آن‌قدر که انتظار می‌رفت، این مطالبه‌گری ادامه نداشت و مردم زود فراموش کردند.»


* روزمرگی، آینده‌نگری را بلعیده است
درحالی‌که نشست «شهر، بحران و آینده» با توجه ویژه به بحث پلاسکو عمدتا با موضوع اهمیت آموزش پیش رفته بود، اما دومین سخنران این نشست یعنی علی دینی‌ترکمانی که با موضوع «پلاسکو و کلانشهر بی‌استاندارد تهران» به بررسی این حادثه پرداخت، میزان اثرگذاری آموزش برای مدیریت بحران موثر و کاهش مخاطرات پس از حادثه را به چالش کشید. این عضو هیأت علمی موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی گفت: «یکی از مشکلاتی که ما در تهران با آن مواجه هستیم این است که نبود زیرساخت‌ها، ابعاد حادثه را بیشتر و فرصت مواجهه و واکنش نشان دادن مردم را محدود می‌کند. همه مدام از آموزش و از ضرورت فعالیت ان‌جی‌اوها حرف می‌زنند، بله، این درست است که جامعه مدنی می‌تواند نقش ایفا کند ولی زمانی که نظام اقتصادی مشکل اساسی دارد، نباید از آن انتظار زیادی داشت، زیرا در این شرایط زیرساخت‌های اولیه بسیار ضعیف هستند و حتی افراد آموزش‌دیده هم در چنین شرایطی نمی‌توانند از آموخته‌های‌شان به‌درستی استفاده کنند.»
به گفته او صرف آموزش به تنهایی کافی نیست و باید آموزش‌ها به تناسب شرایط و با توجه به زیرساخت‌ها ارایه شود و در عین حال به مسائل دیگری که می‌تواند در زمان بحران زمینه‌های آسیب را تقویت کند، توجه کرد.
او همچنین از این‌که دولت مرتب در تلاش است تا گروه‌های داوطلب را تشکیل بدهد، انتقاد کرد و گفت: «نهادسازی کار دولت نیست و باید شرایطی فراهم شود که ان‌جی‌اوهای قوی فعال باشند و نقش آنها واقعی و جدی باشد، نه این‌که نقشی صوری برای آنها تعریف شود: «باید اجازه داده شود که نهادهای مدنی به‌صورت دموکراتیک فعالیت و عملکردها را نقد کرده، همچنین مشفقانه در جهت هدایت سیاست‌ها در مسیر صحیح فعالیت کنند. به‌هرحال در حادثه‌ای مانند پلاسکو نمی‌توان گفت که مقصری وجود نداشته است. همان‌طور که درنهایت هم مقصران اعلام شدند و من فکر می‌کنم در این حادثه نقش و سهم تقصیر مالکان به مراتب کمتر بوده است.»
دینی‌ترکمانی مسأله امروز ایران را مشکل توسعه فراگیر دانست: «تنها مشکلات به پلاسکو، زلزله بم، کولبرها و غیره مربوط نمی‌شود. بحران توسعه فراگیر در ایران ابعاد مختلفی مانند بیکاری، تورم، ساخت مسکن‌های بدون استاندارد و مانند آنها را شامل می‌شود. یکی از ابعاد دیگر این بحران فساد سیستماتیک است که این مسأله را در زلزله بم نیز مشاهده کردیم. در آن اتفاق کمک‌های زیادی انجام شد ولی بخشی از همان کمک‌ها از جاهای دیگری سردرآورد. چنین اتفاقاتی منجر می‌شود که اعتماد مردم به مسئولان و سیاست‌ها از بین برود.»
به گفته این عضو هیأت‌علمی موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی، یکی از پیامدهای نظام، حکمرانی ضعیف و گسترش بی‌حساب‌وکتاب در شهر تهران است. این شهر از شمال وارد کوه‌ها شده، از یک طرف به کرج و از طرف دیگر به رودهن رسیده و جنوب تهران نیز به اسلامشهر متصل شده است. تهران حدود ٨٠‌هزار هکتار مساحت دارد و زمین‌های بسیار کمی در این شهر باقی مانده و تقریبا در تمام بخش‌ها ساخت‌وساز صورت گرفته، بنابراین تهران به شکل نامناسبی گسترش پیدا کرده است. اگر سیاست مناسبی برای توسعه شهر در نظر گرفته می‌شد و ساخت‌وساز به شکل پروژه‌هایی مانند آتی‌ساز و شهرک امید صورت می‌گرفت، حدود ١٠ تا ١٥‌هزار هکتار در زمین تهران صرفه‌جویی می‌شد.
از نگاه او اگر تهران براساس اصول گسترش پیدا می‌کرد، در منابع بسیار زیادی ازجمله آب، مصالح و غیره صرفه‌جویی می‌شد ولی درحال حاضر تهران به یک کلاف سردرگمی تبدیل شده که نمی‌توان برای آن کاری انجام داد: «ما نگاه راهبردی به آینده نداریم و اگر چنین چیزی وجود داشت ٣٠، ٤٠‌سال قبل باید به فکر امروز بودیم و پیش‌بینی می‌کردیم که نتیجه این نوع گسترش شهر چه خواهد بود. برای این‌که ٢٠، ٣٠‌سال آینده بتوانیم با مسائل پیش‌روی شهر مواجهه بهتری داشته باشیم، چاره‌ای به جز انجام اصلاحات نهادی نداریم. البته این کار هم زمانی می‌تواند صورت بگیرد که کارهای عقب‌مانده نداشته باشیم و متاسفانه درحال حاضر شرایط ما اینچنین نیست و روزمرگی فرصت آینده‌نگری را به ما نمی‌دهد. کار بسیار مشکل است و ما به یک جراحی اساسی در نظام تصمیم‌گیری نیاز داریم.»


مصیبت به منزله درنگی برای آینده
در میان حاضران در نشست موسسه رحمان، «سمیه توحیدلو» بیش از دیگران به موضوع حادثه پلاسکو و ابعاد اجتماعی و رسانهای آن پرداخت. او با موضوع «مصیبت به منزله درنگی برای آینده» پیامدهای اجتماعی و واکنش‌های مجازی به حادثه پلاسکو را تحلیل کرد.
این عضو هیأت‌ علمی پژوهشگاه علوم انسانی با بیان این‌که «انکار، همدلی و خشم» واکنش‌های بعد از فاجعه است، افزود: «ادبیات مربوط به فاجعه یا مصیبت در ایران و مطالعات حوزه علوم انسانی خیلی محدود است. در دنیا تحت‌تاثیر حوادثی مانند ١١ سپتامبر ادبیات زیادی تولید شده ولی در ایران، ما در این زمینه کار چندانی انجام نداده‌ایم.»
او با بیان این‌که در همه کشورها اصولا مردم نسبت به حوادث و فجایع واکنش‌های یکسانی دارند، حرف‌هایش را این‌گونه ادامه داد: «فرقی نمی‌کند که سونامی در ژاپن باشد یا فروپاشی برج‌های دوقلو، فجایعی از این دست در جوامع واکنش‌های یکسانی به وجود می‌آورند. درواقع یک چرخه رفتاری وجود دارد که از انکار تا خشم و همدلی پیش می‌رود.»
به گفته توحید‌لو، وقتی مصیبتی اتفاق می‌افتد، وقفه‌هایی پس از آن وجود دارد. او با اشاره به نظریات جامعه‌شناسی ادامه داد: «این وقفه‌ها و لحظه‌های درنگ فرصتی برای استفاده از ظرفیت‌های جامعه مدنی است و درواقع از پنجره‌های ایجادشده در پس این وقفه‌ها می‌توان برای تغییر استفاده کرد. گاهی این استفاده به نوعی است که تغییراتی که در طول یک قرن باید ایجاد شود به سرعت حاصل می‌شود. بنابراین مهم است که بتوانیم در وقفه‌ها درست عمل کنیم. در جوامعی که سرعت مصایب بالاست و فاجعه پشت فاجعه اتفاق می‌افتد، اثر وقفه‌ها کم می‌شود. یکی از دلایل این موضوع، نقش رسانه‌هاست. همه ما امروز در معرض بمباران خبری فاجعه قرار گرفته‌ایم.»
به گفته این جامعه‌شناس، در گذشته برخی حوادث هر چند وقت یک‌بار مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گرفت و به اصطلاح یک حادثه گل می‌کرد اما امروز شرایط متفاوت است: «امروز همه چیز رسانه‌ای می‌شود. اگر در گذشته اتفاقی مثل پارک شهر وجود داشت که مدت‌ها افکار عمومی را درگیر می‌کرد، امروز در اثر تغییراتی که در فضای کار رسانه‌ای به وجود آمده، مخاطب روزانه در معرض دریافت انبوهی از خبرهاست و خبر فجایع سلسله‌وار به او می‌رسد و به همین دلیل هم اثرگذاری آن کم می‌شود.»
به گفته او یکی از مشکلات امروز در جامعه ما این است که مردم سلسله‌وار با اخبار فجایع روبه‌رو می‌شوند، درحالی‌که پس از آن این موضوع به افکار عمومی توضیح داده نمی‌شود که برای کاهش این مسائل چه برنامه‌هایی وجود دارد و چه اقداماتی انجام شده یا انجام می‌شود، بنابراین احساس ناامنی در جامعه افزایش پیدا می‌کند و در عین حال شایعات و اخبار تاییدنشده آرامش روانی جامعه را مختل می‌کنند: «این تنها مختص ایران نیست، وقتی سرعت حادثه‌ای زیاد می‌شود، شایعه و صدق و کذب هم زیاد می‌شود و به همین دلیل هم می‌بینید که در همان زمان حادثه صداوسیما بیش از ٣٠ بار تکذیبیه در مورد اخبار مختلف منتشرشده خواند.»
این جامعه‌شناس، همچنین در ادامه آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو در تهران را حادثه‌ای دراماتیک خواند: «رسانه در حادثه پلاسکو زنده بود و همه چیز مقابل چشم همگان اتفاق می‌افتاد. همین زنده‌بودن، شرایط و در عین حال امکانات ویژه‌ای را ایجاد کرد. بار دراماتیک این حادثه هم بسیار بالا بود. نخست به این دلیل که حادثه قهرمان داشت، تعدادی از آتش‌نشانان شهید شدند و شرایط از همان ابتدا تغییر کرد و جامعه‌ای که به دنبال جوک و خنده و شوخی با هر حادثه و موضوعی است، این بار جنبه طنزی برای پلاسکو نساخت. نکته دومی که باعث بار دراماتیک این حادثه شد این بود که ماجرا قربانیان خاموش داشت و از همان ابتدای حادثه کسبه و حتی افغان‌ها مورد توجه قرار گرفتند و مظلومیت قربانیان را برجسته کرد و حساسیت را بالا برد.»
به گفته توحیدلو، با وجود این‌که حادثه پلاسکو با سرعت بالایی در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه کاربران قرار می‌گرفت، در ماه‌های پس از حادثه به فراموشی سپرده شد: «هشتگ‌ها و ترندهای شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه توییتر را در هفت ماه پس از حادثه بررسی و تحلیل محتوا کردم. نتیجه این است که همین امروز و درحالی‌که کسبه پلاسکو به وضع موجودشان اعتراض دارند، این خبر اعتراض در بسیاری از رسانه‌ها بازتاب ندارد. این نشان می‌دهد که تنها پس از گذشت ٧ ماه جامعه از آن حادثه عبور کرده و آن را پشت سرگذاشته است.»
توحیدلو با بیان این‌که حادثه پلاسکو و ١١ سپتامبر، المان‌های مشترکی دارند، ادامه داد: «هفت ماه پس از حادثه ١١ سپتامبر، پاتنام نتیجه تحقیقی را درباره این حادثه منتشر کرد که نشان می‌داد این حادثه تاثیرات مشخصی در جامعه گذاشته است. نخستین مورد احساس ناامنی و بحران‌های اقتصادی است. این همان تجربه‌ای است که ما درباره پلاسکو هم داشتیم و همان زمان بلافاصله می‌گفتند قیمت‌های البسه بالا رفته و پیامدهای اقتصادی برجسته شده است. البته امروز دیگر کسی مسائل اقتصادی را به پلاسکو ارجاع نمی‌دهد و تنها در همان هفته‌های نخست پس از حادثه این موضوع مورد توجه قرار می‌گرفت.»
به گفته او تاثیر دوم در بحث پاتنام این بوده که حادثه ١١ سپتامبر منجر به افزایش مشارکت مردم شده: «در این زمینه در ارتباط با حادثه پلاسکو هم ما شاهد همین موضوع هستیم که مردم تا جایی که می‌توانند در حادثه مشارکت دارند، پشت در مراکز انتقال خون صف می‌کشند، برای آتش‌نشانان گل می‌برند و به هر شکلی در فضای مجازی واکنش نشان می‌دهند. جالب این‌جاست که در آمریکا نتایج مطالعات نشان داده که یک‌سال پس از حادثه، مشارکت مردم در امور داوطلبانه بیشتر شده، یعنی مردم بعد از این حادثه به این نتیجه رسیده‌اند که در زمینه ‌پس از حادثه، هم مردم و هم رسانه‌ها اصولا آن احساس همدلی اولیه را نسبت به این حادثه از دست داده‌اند.» به گفته توحید‌لو یکی دیگر از نتایج مطالعات پاتنام درباره حادثه ١١ سپتامبر این است که پس از این حادثه اعتماد مردم به دولت این کشور بشدت افزایش یافته، به اندازه‌ای که ٦ماه بعد حمله آمریکا به افغانستان به بهانه طالبان مورد پذیرش و استقبال جامعه آمریکا قرار گرفته است. در ایران این حادثه در انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها اثر گذاشت آن هم به دلیل این‌که فاصله این حادثه تا انتخابات ریاست‌جمهوری کوتاه بود.»
کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی، موضوعی است که از دیدگاه این جامعه‌شناس نگران‌کننده است. شکافی که به اعتقاد او در بی‌تفاوتی و رفتارهای روزمره جامعه ایران نشانه‌های آن پیداست: «ما باید به همدلی واقعی بازگردیم. واقعیت این است که همدلی‌های ما در شرایطی که شبکه‌های اجتماعی نفوذ و تاثیر گسترده‌ای در جامعه ایران پیدا کرده‌اند، به همان فعالیت مجازی محدود شده است. به این‌که فلان شماره را به یک سامانه پیامکی ارسال یا عکسی را در یکی از صفحات‌مان در شبکههای اجتماعی منتشر کنیم و درواقع رسانه‌های جدید عاملی برای کاهش همدلی و مشارکت اجتماعی ما شده‌اند.»
از نگاه توحید‌لو، ما هم به هشتک‌زدن و ارسال یک پیامک به یک شماره راضی شده‌ایم، درحالی‌که این نوع همدلی به نوعی فعالیتی برای آسوده‌کردن وجدان‌مان محسوب می‌شود: «در شرایط فعلی از جا کندگی زمانی و مکانی ما را از نهادها جدا کرده است. به نظر من وقتی بعد از گذشت هفت ماه از حادثه پلاسکو این ماجرا جدی گرفته نمی‌شود، به این دلیل است که فکر نمی‌کنیم چگونه باید مشارکت اجتماعی را نهادینه کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha