سلامت نیوز: واسطهها برای معامله هر رحم ٢ میلیون تومان حق دلالی میگیرند. تولد یك نوزاد به شیوه حاملگی جانشین حدود ٥٠ میلیون تومان هزینه دارد.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد نوشت: «شوهرم كارمنده و به خرج نمیرسیم، با این پول میتونیم زندگیمون رو جمع كنیم و خونه بهتری اجاره كنیم» اینها را خانمی ٢٣ ساله میگوید كه قرار است رحمش را به مبلغ ٢٥ میلیون تومان پول پیش و ماهانه ٥٠٠ هزار تومان اجاره دهد، زنی ساكن گرگان و مادر یك فرزند. میگوید زوج صاحب جنین، خوزستانی هستند و حاضر است ٩ ماه مدت زمان بارداری را در هر شهری كه آنها خواستند بگذراند تا اعتمادشان جلب شود. پرسیدم تكلیف خانواده خودت چه میشود؟ همسر و فرزندت به تو احتیاج دارند. میگوید: «پسرم سه سالشه و با خودم میبرمش، قراره تو یه اتاق با اون خانواده زندگی كنیم. شوهرم كارمنده و مجبوره گرگان بمونه اما قراره چند وقت یه بار مرخصی بگیره و بیاد دیدنمون.» میپرسم با این فاصله و جدایی نگران نیستی كانون خانواده خودت در معرض خطر قرار بگیرد؟ در پاسخ میگوید: «چارهای نیست خانوم، باید تحمل كنیم. در عوضش میتونیم تو شرایط بهتری زندگی كنیم و خونه بهتری اجاره كنیم.»
پزشكان و متخصصان امر معتقدند عنوان رحم اجارهای كه مورد استفاده عموم قرار میگیرد اصطلاح مناسبی نیست. بهترین عنوان برای این روش از درمان ناباوری، «حمل جایگزین» یا «حاملگی جانشین» است. در این روش فرد به دلایلی نمیتواند دوران بارداری را طی كند كه این دلایل میتوانند غیررحمی، مانند نارسایی قلبی یا كلیوی یا یك ناهنجاری رحمی مانند ناهنجاری آناتومیك مادرزادی، تومور یا حتی عدم وجود یا برداشتن رحم باشند. زوج نابارور، جنینی كه از اسپرم و تخمك خود و همسرش به وجود آمده را به رحم زن (حامل جایگزین) دیگری انتقال میدهند تا مادر جایگزین دوران حاملگی را طی كرده و پس از زایمان نوزاد را به پدر و مادرش تحویل دهد.
ماجرا اینجا تمام نمیشود. زنی كه دلش غنج میرود برای مادر شدن و خود را مادر اصلی میداند در یك سو و زنی دیگر به عنوان مادر جایگزین كه تقریبا ٢ سال یك بار زایمان میكند تا رنگ فقر از چهره زندگی بزداید در سوی دیگر قرار میگیرند.
تكان خوردنهای جنین كه برای هر مادر دنیایی است از احساس، برای این زن معنا ندارد. شنیدن صدای قلب بچه هم تكانش نمیدهد، افسردگیهای پس از زایمان، عوارض زایمانهای مكرر مثل كم خونی و پوكی استخوان و عوارض روحی ناشی از جدایی نوزاد از مادر جایگزین هم از جمله مواردی است كه هنوز در این بازار قیمتگذاری نشدهاند.
دلالی هر رحم، ٢ میلیون تومان
مریم زنی مطلقه، مادر سه فرزند و ساكن اصفهان است. دلالی رحم میكند تا به قول خودش مخارج زندگی خود و سه فرزندش را تامین كند. این زن ٤٣ساله میگوید: «اگر جوان بودم حتما رحمم رو اجاره میدادم، چون یه دفعه پول خوبی گیرت میاد» به گفته خودش از هر یك از طرفین یك میلیون تومان حق دلالی میگیرد. به عبارتی، اجاره هر رحم برای دلالان ٢ میلیون تومان سود دارد و این مبلغی است صرفا برای رد و بدل شدن شماره تلفن و معرفی دو خانواده به همدیگر. تمام فعالیت واسطهها به صورت اینترنتی و از طریق سایتهای غیررسمی صورت میگیرد. مریم میگوید زنان متاهلی كه میخواهند رحمشان را اجاره دهند اگر شماره تلفنشان را در سایتها منتشر كنند مورد اذیت و آزار مزاحمان قرار میگیرند، گویا واسطهها سپر بلاهای فرهنگی میشوند. او میگوید: «همین الان چند تا مورد آماده تو دست و بالم دارم كه یكی شون به نسبت سنش خیلی قیمت رو خوب گفته، آخه میدونی كه هر چی سن كمتر باشه قیمت بیشتر میشه.»
گفتوگو با واسطهها نشان میدهد كه این افراد تقریبا هفتهای سه مورد را به یكدیگر معرفی میكنند. با احتساب ٢ میلیون تومان برای هر مورد، درآمد هفتهای ٦ میلیون تومان وسوسهكننده به نظر میرسد، آن هم در شرایطی كه حقوق متعارف قانون كار حدود یك میلیون تومان است و كارگران معدن ماهها حقوق معوقه دارند.
بازار فخرفروشی سن و سال و نوزادان ٥٠ میلیون تومانی
آن طور كه از دلالان شنیدم، بین سن و سال مادر جایگزین و قیمتی كه برای اجاره رحم دریافت میكنند رابطه مستقیمی وجود دارد. دلالان میگویند نرخ اجاره رحم زنان كمتر از ٢٠ سال تقریبا ٣٠ میلیون تومان، ٢٠ تا ٣٠ سال حدود ٢٢ تا ٢٥ میلیون و بیش از ٣٠ سال هم حدود ١٥ تا ١٧ میلیون تومان نرخگذاری شده است. این تنها بخش كوچكی از هزینههای انتقال جنین در ایران است. زنی كه مسوولیت حمل جنین را بر عهده میگیرد علاوه بر این مبلغ كلی، ماهانه هزینهای در حدود ٣٠٠ تا ٥٠٠ هزار تومان به عنوان كمك هزینه تغذیه هم دریافت میكند. سایر هزینههای درمانی مانند هزینههای ٨٠٠ هزار تومانی آزمایشهای پیش از كشت، ١٠ میلیون بابت كشت جنین و سونوگرافیهای ماهانه و در نهایت هزینههای سزارین بر عهده خانواده صاحب جنین است. در یك برآورد كلی میتوان گفت تولد نوزادی با شیوه حاملگی جایگزین حدود ٥٠ میلیون تومان آب میخورد.
از مریم پرسیدم این خانوادههای ناشناس چطور برای چنین تصمیم مهمی اعتماد یكدیگر را جلب میكنند؟ او پای قانون را وسط كشید و گفت: «همه تعهدات به صورت محضری ثبت میشه، مثلا زوج صاحب جنین درباره پرداخت منظم هزینهها تعهد میدن و خانواده حامل جنین هم تعهد میدن كه هیچ ادعایی نسبت به نوزاد نداشته باشن و به خوبی از امانت اونها در مدت ٩ ماه بارداری مراقبت كنن. البته پول رو كه یك جا نمیدن، مثلا بعد از این كه نتیجه آزمایش اولیه مثبت اعلام شد حدود ٢ میلیون و نیم پرداخت میكنن، بعد از این كه صدای قلب بچه شنیده شد ٣ میلیون، بعد از تعیین جنسیت ٥ میلیون و مابقی هم بعد از زایمان پرداخت میشه.
او ادامه میدهد: «فكر همه جاش رو كردیم تا خیالشون راحت باشه. بعد از زایمان هم بلافاصله بچه رو میگیرن و اصلا نمیذارن اون خانم نوزاد رو ببینه. مشكلی هم برای تفاوت اسم مادر اصلی و خانومی كه زایمان كرده به وجود نمیاد. برای زایمان همون بیمارستانی میره كه قبلا كاشت جنین انجام شده و پرسنل بیمارستان در جریان روند كار هستن.»
بعد از شنیدن این صحبتها به دنبال پاسخی برای پرسشهایی بودم كه دایم در ذهنم میچرخید. آیا باید همه چیز را خرید؟ اقتصاد تا كجا بر زندگی، ارزشها و احساساتمان سایه انداخته است؟ واقعا بهای شنیدن صدای قلب نوزاد ٣ میلیون تومان است!؟ هر نوزاد ٥٠ میلیون تومان قیمتگذاری میشود!؟ سركوب عواطف مادرانه چقدر میارزد؟ در این كه بازار دارد ارزشهایمان را یكی یكی از میدان به در میكند تردید ندارم اما صدای زنان حامل جنین و دلایلشان برای این كار مهری است بر لبهایم تا به دنبال پاسخ سوالات بالا نباشم.
شیراز و تبریز، مشتریان پر و پا قرص اجاره رحم
دكتر سامانی، دبیر كمیته اخلاق پژوهشكده رویان در تبیین بازار شكل گرفته و فعالیت دلالان در این عرصه به «اعتماد» میگوید: « عرضه و تقاضا در فاصله بسیار زیادی با هم قرار دارند. شخص متقاضی حمل جنین باید سالها منتظر بماند تا برایش حامل جایگزین پیدا شود. در واقع تقریبا میتوان گفت تعداد متقاضیان دریافت رحم جایگزین بسیار بیشتر از افرادی است كه میخواهند حامل جایگزین باشند. همین موضوع به دلال اجازه میدهد كه ورود كند و پزشك هم مانع فعالیت او نشود. اگر دلال این افراد را به هم معرفی نكند و رسانهها در معرفی این شیوه درمانی كوتاهی كنند، هم اینكه عدهای همچنان در حسرت فرزند میمانند و هم افرادی كه نیاز مالی دارند از انتخاب روشی خداپسندانه كه قابل تحمل هم هست، به نام حمل جایگزین دور میمانند و بعضا خدای ناكرده ممكن است سراغ روشهای مشكلتر و دارای عوارض بیشتری بروند.»
مریم میگوید: «بیشترین متقاضیان اجاره رحم، شیرازیها و تبریزیها هستند. شمال و اهواز هم وضع خوبه، اما از اصفهان و كرمان و یزد اصلا مورد ندارم. استان لرستان هم اصلا هیچوقت نه متقاضی دریافت داشته نه اجاره. این استانها خیلی سخت میگیرن و اجازه نمیدن خانوم رحم اجاره كنه و همیشه هم بهش انگ میزنن كه ناقصه، اون قدر كه مجبور میشه برای این كه طلاقش ندن به ازدواج موقت شوهرش راضی بشه تا صدای بچه بیاد تو خونهاش.»
یك پژوهش دانشگاهی كه توسط مهراندخت عابدینی و تعدادی از همكاران او انجام شده نشان میدهد در سال ٢٠١١ میلادی ٥٢ مركز درمان ناباروری در ایران فعال بوده كه عمده آنها نیز در شهرهای بزرگ كشور قرار داشتهاند. از این میان ٢١ مركز در تهران واقع شدهاند و حدود ٥٣ درصد از مراجعهكنندگان نیز در شهر تهران به مراكز درمان ناباروری مراجعه كردهاند. دادههای آماری نشان میدهد استانهای مازندران، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی نیز سه استان دیگری هستند كه بیشترین تعداد مراكز درمان ناباروری در آنها قرار گرفته است. این الگو علاوه بر آن كه نشانهای از توسعهیافتگی مراكز درمانی در استانهای یاد شده است، احتمالا میتواند نشانگر شیوع بالاتر نرخ ناباروری در این مناطق هم باشد.
از درد مضاعف زنان مطلقه تا درهای بسته بهزیستی
پونه، مادر دو فرزند و زنی مطلقه است. در حاشیه تهران زندگی میكند و مشكلاتی به مراتب بیشتر از دیگر مادران جایگزین دارد. میگوید: «اگر خانواده صاحب جنین قبول كنن كه ٢٠ میلیون بهم بدن خیلی از مشكلاتم حل میشه. اینجا محیط خوبی برای رشد بچهها نیست، میتونم تو یه منطقه بهتر خونه اجاره كنم. البته اونها حتما بخشی از این مبلغ رو كم میكنن چون باید توی یه محله دیگه برام خونه بگیرن. من مطلقهام و نمیتونم ٩ ماه بارداری رو تو محله خودمون زندگی كنم، مردم هزار تا حرف پشت سرم میزنن. این ٩ ماه رو هر جا كه اونا بگن میرم. »
زهرای ٣٥ ساله مشكل تنبلی تخمدان دارد و سالها است جنیناش در مركز ناباروری اصفهان نگهداری میشود تا بتواند رحم جایگزین پیدا كند. او میگوید: «با زندگی كارمندی نمیتونم مبلغی بیشتر از ١٥ میلیون و كمك هزینه ماهانه ٢٥٠ هزار تومن بپردازم. حاضرم خانوم ٣٠ تا ٣٥ ساله باشه كه مبلغ پایین رو بپذیره. برای جا و مكان هم مشكلی ندارم، هر شهری كه ساكن بود همون جا زندگی كنه. با همه این شرایط هنوز كسی حاضر نشده با ١٥ میلیون جنین من رو نگه داره، البته خوب اونا هم مشكل مالی دارن و میخوان گرهای از زندگیشون باز بشه. منم دیگه صبرم تموم شده. تا كی باید منتظر رحم جانشین بمونم؟ به شوهرم میگم بریم از بهزیستی بچه بیاریم اما قبول نمیكنه. حق هم داره، بچه آوردن از بهزیستی خیلی هزینهاش بیشتر از اجاره رحم میشه تازه باید یه ملك هم به نام بچه بزنی.»
خارجیهایی كه رحم ایرانی میخواهند
یكی دیگر از واسطهها مردی است ٤٢ ساله و ساكن تهران. پنج سال است كه برای جنین زوجهای غیر ایرانی حامل جایگزین پیدا میكند. احمد میگوید: «از كشورهای عراق، روسیه، سنگاپور و كشورهای حوزه خلیج فارس مشتری رحم اجارهای دارم كه حاضرن مبلغی دو برابر عرف داخلی بپردازن تا جنینشون رو یك زن ایرانی به دنیا بیاره.»
در ادامه گفتوگو با دكتر سامانی، از چالشهای قانونی این روش درمانی و نسبت كودك با زن حامل جنین پرسیدم و شنیدم: «این روش با مسائل حقوقی و اخلاقی متعددی رو به رو است. مهمترین مساله نسبت كودك با حامل جایگزین است، بدین معنا كه آیا این فرد مادر طفل است، مادر رضاعی وی محسوب میشود یا اصلا نسبتی با كودك ندارد. هنوز فقه و قانون پاسخ روشنی به این مساله نداده است. برخی فقها مانند آیتالله مكارم شیرازی معتقدند كه فرد حامل میتواند مادر رضاعی باشد چرا كه در فقه آمده است كه فردی كه به كودك شیر میدهد تا استخوانش شكل بگیرد مادر رضاعی است. در اینجا هم جنین از خون حامل جایگزین استفاده میكند تا رشد كند، پس حامل جایگزین میتواند در حكم مادر رضاعی باشد. در این رابطه با تعارض و تشتت آرای فقها مواجه هستیم و به لحاظ قانونی هم هنوز تعریف مشخصی برای رابطه كودك و فرد حامل جنین ارایه نشده است. این در حالی است كه بیمارستان مادر را فردی میداند كه زایمان كرده است و گواهی ولادت به نام وی صادر میشود. یعنی گواهی ولادت به نام حامل جایگزین صادر میشود در حالی كه فرزند متعلق به فرد دیگری است. اگر شخص با همین گواهی برای دریافت شناسنامه به ثبت احوال مراجعه كند نام فرد حامل جنین به عنوان مادر ثبت میشود.»
راهحلهای غیرقانونی برای اقدامی قانونی
از سامانی درباره راهحل این مشكل پرسیدم كه این گونه پاسخ داد: « برای رفع این مشكل خانوادهها دو روش به كار میگیرند كه هر دو غیرقانونی است. بعضی از بیمارستانها كه در جریان روند بارداری حامل جایگزین هستند با توضیح اضافهای در گواهی ولادت، نام زوج صاحب جنین را به عنوان پدر و مادر درج میكنند. این اقدام یعنی دست بردن در اسناد رسمی و دولتی كه اقدامی غیر قانونی است. در روش دیگر، شناسنامه فرد صاحب جنین به حامل جایگزین سپرده میشود تا حامل با نام و مشخصات او بستری شده و زایمان كند و در نهایت پس از زایمان گواهی به نام صاحب جنین صادر شود. هر چند ممكن است عكس صاحب جنین با حامل جایگزین متفاوت باشد اما از آنجایی كه سالها عكس شناسنامهها تغییر نمیكند و همواره با صاحبان اصلی شناسنامهها هم متفاوت میشود، نمیتوان به راحتی عكس را تطابق داد. این اقدام هم غیر قانونی است. برای مثال اگر حامل جایگزین حین زایمان فوت كند یا دچار عارضهای شود، فرد دیگری فوت شده یا درگیر پیامدهای آن میشود. با توجه به این كه نسب این كودكان با صاحب رحم است یا صاحب تخمك روشن نیست و بین فقها تعارض آرا وجود دارد و قانونی هم آن را مشخص نكرده، نمیتوان از دادگاه انتظار داشت با وجود چنین خلأهای قانونی گواهی ولادت را به نام فرد مشخصی صادر كنند.»
وی در رابطه با اقدامات قانونی صورت گرفته در این راستا میگوید: «پیشنویس قانون جامع باروریهای پزشكی از ٢ سال پیش توسط مركز تحقیقات مجلس شورای اسلامی در حال نگارش است. امیدواریم با تصویب این پیش نویس مشكلات قانونی این روش مرتفع شود. در رابطه با تاخیر تدوین قانونی جامع و یكپارچه برای این روشها هم میتوان به فقدان وحدت نظر و روش میان فقها اشاره كرد. برخی صاحب رحم، برخی صاحب تخمك و برخی هر دو را مادر میدانند. بنابراین با وجود نظرات متناقض و متعدد نمیتوان نظر غالبی ارایه كرد و كار متوقف شده است. اما به نظر بنده كه شاید قدری هم از نظرات فعلی دور باشد، فردی مادر است كه میخواهد و بنا به خواست خود تقاضای مادری دارد. حامل جایگزین كه خواهان والد شدن نیست، بنابراین قانون هم در مواردی از باروریهای پزشكی كه چند نفر در ولادت فرزند دخیل هستند، میتواند ملاك والد بودن را درخواست افراد برای پذیرفتن نقش والدی قرار دهد و گواهی ولادت را به نام فردی صادر كند كه میخواهد سالها مادر این فرزند باشد. در حال حاضر از این ایده دور هستیم اما خوشبین و امیدوارم كه در آینده به این ایده نزدیك شویم.»
سامانی ادامه میدهد: «اصل ١٦٧ قانون اساسی میگوید قضات در بررسیهایشان اگر با خلأ قانون مواجه شدند، میتوانند فتوای مراجع تقلید را به عنوان قانون لحاظ كنند اما قانون مشخص نكرده در صورتی كه میان آرای فقها تناقضهای جدی وجود داشته باشد باید به سراغ كدام نظر برویم. در شرایط فعلی هم این روش پزشكی- درمانی به لحاظ قانونی و فقهی در وضعیت بلاتكلیفی قرار دارد، مردم هم به شیوه خودشان كارشان را پیش میبرند.»
دكتر سامانی در پاسخ به این پرسش كه طولانی شدن روند تدوین قانون برای این روش آیا منجر به گسترش حضور دلالان و سوءاستفادههای مالی از طرفین نمیشود، گفت: «دلالی در یك امر انسانی كه با اعضای بدن انسان سر و كار دارد، پسندیده نیست و با كرامت انسانی منافات دارد و این موضوع مخالف اخلاق است. ما در رویان این گونه افراد دلال را نمیپذیریم. حقوقدانان اما نظر دیگری دارند و معتقدند هر اقدامی كه خودش مشروع باشد دلالی آن نیز مشروع میشود. در اینجا هم اجاره رحم عملی مشروع است بنابراین فردی كه طرفین این تقاضا را به هم میرساند نیز اقدام مشروعی انجام میدهد و میتواند حق دلالی دریافت كند. من پاسخی برای حقوقدانان ندارم اما به لحاظ اخلاقی معتقدم دلالی در اموری كه با تن و جسم انسان مرتبط است اقدامی غیر اخلاقی است و نباید صورت بگیرد. بنده معتقدم اگر قرار است روند قانونی و فقهی این روش درمانی همچنان در شرایط بلاتكلیفی باشد، بهتر است این گونه روشهای درمانی به كل از چرخه درمان حذف شود تا از تبعات اجتماعی، قانونی و فرهنگی كه دامنگیر خانوادهها و نوزادان متولد شده میشود جلوگیری شود.»
جدال اقتصاد با اخلاق
هر چه بیشتر سایه اقتصاد بر زندگی انسانها میافتد تعداد چیزهایی كه نمیتوان با پول خرید به حداقل میرسد. به ویژه آنجا كه پای بدن انسان به میان میآید تقابل اخلاق و اقتصاد شدت میگیرد. واضح است كه اجاره رحم به عنوان یكی از شیوههای درمان ناباروری كانون خانوادهای را از فروپاشی نجات میدهد به خصوص زمانی كه آمارها ناباروری یكی از زوجین را سومین عامل طلاق معرفی میكنند. بنابراین در این مبادله یا معامله خیری نهفته است اما مساله قابل تامل اینجا است كه عجین شدن پول با عمل خیر یا پولی شدن اعضای بدن انسان چقدر منجر به تنزل یا فساد آن عمل خیر منجر میشود؟
دكتر سامانی در این رابطه میگوید: «در بررسی رویكرد اخلاقی موضوع، برخی اعتقاد دارند كه این روش نوعی بردهداری یا نگاه كالاگونه به بدن است. فردی وادار میشود تا حاملگی را تجربه كند تا بدنش را در اختیار دیگری بگذارد. در مقابل برخی دیگر معتقدند این هم نوعی كار است با قسمتی از بدن، مثل هر نوع كار یا فعالیت دیگری كه در ازای آن پول دریافت میشود.
دبیر كمیته اخلاق پژوهشگاه رویان ادامه میدهد: «برخی افراد در مواجهه با این سوال كه كار با رحم منجر به حاملگی میشود و این موضوع با تمام وجود زن و احساسات او آمیخته شده است، بنابراین چگونه میتوان مانند كار یدی با آن برخورد كرد این گونه پاسخ میدهند: رضایت آگاهانه فرد حامل جنین كه قبلا تجربه حاملگی و زایمان دارد و از عوارض و روند آن آگاه است میتواند این اقدام را توجیه كند. برای مقابله با عوارض عواطفی كه به لحاظ روانی میان حامل جنین و نوزاد ایجاد میشود نیز این پاسخ ارایه میشود كه این افراد از ابتدا با خود تكرار میكنند كه این جنین متعلق به فرد دیگری است و ایشان هیچ نسبتی با آن ندارند، بنابراین جلوی وابستگی خود را با آن جنین میگیرند.
از سوی دیگر هر نوع كاری دارای عوارض روحی و عاطفی است در این نوع از كار بیشتر و متفاوتتر است. در ایران پژوهشی درباره عوارض عاطفی این اقدام انجام نشده تا بتوان صحبت علمی و دقیق داشت. ما در حال انجام پژوهش كیفی هستیم كه راوی آن زنان حامل جنین هستند و از تجربه زیستهشان میگویند كه پس از اتمام این پژوهش نتایج آن به اطلاع عموم میرسد.»
زایمان نمیكنند تا خوش اندام بمانند
در وجه دیگر از بررسی این موضوع میتوان به گسترش استفاده از مادر جایگزین بدون وجود بیماری در زن صاحب جنین اشاره كرد. زنانی كه با هدف حفظ تناسب اندام و سرمایههای بدنی قید زایمان و بارداری و احساسات زنانگی را میزنند.
اینجا دیگر وجود حامل جایگزین با هدف رفع مشكل بارداری یك زوج و حفظ كانون خانوادگیشان توجیه نمیشود، اینجا احاطه زندگی دست كاری شده توسط نظام سرمایهداری با عواطف انسانی است. شیوع این شیوه و از بین رفتن تجربه مادری قطعا تبعات فرهنگی و اجتماعی برای جامعه ایرانی دارد. كشوری كه در آن خانواده و مادر ارزشهایی مقدس به شمار میروند.
در این رابطه شیرین احمدنیا، مدیرگروه اسبق جامعهشناسی پزشكی و سلامت انجمن جامعهشناسی و عضو هیاتمدیره انجمن جامعهشناسی ایران در این رابطه، میگوید: «اخیرا در ایران، مواردی دیده شده كه زنان بنا به هدف محفوظ ماندن ویژگیهای بدنی و تناسب اندام به شیوه رحم اجارهای روی آوردهاند. در پژوهشی كه پیرامون این موضوع به انجام رسید فردی اظهار داشت: «من با این كار موافقم. به نظر من هیچ اشكالی نداره كه كسی در ازای دریافت پول رحمش رو اجاره بده. هیچ اشكالی هم نداره كه كسی برای حفظ تناسب اندامش رحم فرد دیگری را اجاره كنه.»
افراد عادی ممكن است به ابعاد فرهنگی اجتماعی تغییرات نگرشی نسبت به چنین اقداماتی واقف نباشند.
تاملی كه جامعه شناسان میتوانند نسبت به اقداماتی چون اجاره رحم فردی دیگر داشته باشند، گذشته از ابعاد اقتصادی، استثمار افراد كم درآمد و نگاه ابزاری به افراد همنوع، میتواند همچنین معطوف به روند تغییرات نگرشی نسبت به مفهوم مادری و الگوهای فرزندپروری باشد. همانگونه كه تغییراتی در زمینه اولویت دادن به نقشهای اشتغال در مقابل نقشهای سنتی (همسری و مادری) در میان جوانان پدید آمده است در جریان تاهل و فرزندآوری هم اولویت دادن و ارجحیت ارزشهای زیبایی ظاهری بر سلامت رابطه مادر و فرزند در قالب احتراز برخی از مادران در شیردهی به فرزندانشان (و استفاده از شیرخشك به جای شیر مادر)، و متوسل شدن به زایمان با كاربرد شیوه مادر - جایگزین به جای بارداری و زایمان خود فرد، از شرایطی است كه در جریان مادی شدن ارزشها و افت سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی و فردمداری به جای جمع گرایی و تضعیف ارزشهای خانوادگی در جامعه امروز شاهد گسترش آن هستیم.»
پیش به سوی انتخابهای اخلاقی
در پایان میتوان گفت حركت به سوی جامعهای كه همه امور جاریاش قابل فروش میشود قدری نگرانكننده است. در چنین جامعهای نابرابریها شدت میگیرد و زندگی برای افراد بیبضاعت سختتر میشود. هر چه با پول بتوان چیزهای بیشتری خرید ثروت یا فقر بیشتر جلوهگری میكند و نیش نابرابری گزندهتر میشود. به نظر میرسد حرمتشكنی از ساحت تن و دستدرازی بازار و اقتصاد به هنجارهایی از زندگی اجتماعی و اخلاقی یكی از بزرگترین چالشهای عصر حاضر باشد. در این كه ارزشهای بازاری بر زندگیمان آوار شده تردیدی نیست، اما لازم است از خودمان بپرسیم سهم ما در این انتخابها چقدر است؟
واسطهها برای معامله هر رحم ٢ میلیون تومان حق دلالی میگیرند. تولد یك نوزاد به شیوه حاملگی جانشین حدود ٥٠ میلیون تومان هزینه دارد.

نظر شما