سلامت نیوز: کره زمین عملاً در حال خشک شدن است. هزاران دریاچه و رودخانه پیوسته ناپدید میشوند. دریاچه چاد در مرز بین چاد و نیجر اکنون تنها چهار درصد مساحت خود را حفظ کرده است. بزودی ممکن است این دریاچه فقط روی نقشهها باقی بماند. دریاچه آرال، که یکی از بزرگ ترین پیکرههای آبی داخل سرزمینی جهان بود، اکنون تنها جزء کوچکی از چیزی است که 40 سال پیش بود. در 14 ژوئن سال 2015 میلادی ناسا نتیجه مطالعه ای10 ساله را درباره 37 آبخوان بسیار بزرگ جهان منتشر کرد. بنابر این گزارش 21 آبخوان از مجموع این 37 آبخوان به علت پمپاژ بیش از حد آب پیوسته کوچک تر میشوند و از میان این گروه سرعت کوچک شدن 13 آبخوان فوق العاده زیاد است. این تحلیل ناسا تأیید میکند که منابع آبی زیرزمینی جهان که 35 درصد تمام آب آبیاری جهان را تأمین میکنند پیوسته کوچک تر میشوند، آن هم با سرعتی بسیار زیاد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، امروزه 18 کشور جهان که حدود نیمی از جمعیت جهان در آنها ساکناند بیش از حد از آبخوانهای خود بهره برداری میکنند. از میان آنها میتوان سه کشور بزرگ تولید کننده غلات یعنی چین، هند و ایالات متحده را برشمرد که در مجموع نیمی از تولید غله جهان را بر عهده دارند و همراه با آنها چندین کشور پرجمعیت مانند ایران، پاکستان و مکزیک نیز در همین وضعیت قرار دارند. کمبود آب در دو دسته از کشورها برای جهان حائز اهمیت بسیار است. اول کشورهای بزرگ تولید کننده اصلی غلات جهان یعنی ایالات متحده، چین و هند، دوم کشورهای منطقه خاور میانه.
از میان آبخوانهایی که بیشترین فشار را تحمل میکنند میتوان به آبخوان عربی که 60 میلیون نفر به آن متکی اند، آبخوان حوضه رود سند که بین هند و پاکستان مشترک است و حدود 200 میلیون نفر از مردم را حمایت میکند و آبخوان مورزولا- جدو که بین لیبی و نیجر مشترک است اشاره کرد. تعجبی ندارد که آبخوان هایی که تحت بیشترین تنش قرار دارند آبخوانهایی هستند که معمولاً در مناطق خشک و نیمه خشک واقع شدهاند. از نظر میزان بهره برداری از آبهای زیرزمینی، سهم هندوستان با برداشت 210 میلیارد متر مکعب در سال از همه کشورهای جهان بیش تر است. این مقدار تقریباً معادل مجموع برداشت 105میلیارد متر مکعبی چین و برداشت 100 میلیارد متر مکعبی امریکا از آبهای زیرزمینی است. به عبارت دیگر میزان آب آبیاری زیر زمینی مصرفی در هند برابر است با مجموع مصرف چین و ایالات متحده.
سقوط سفرههای آب زیر زمینی از هم اکنون نیز آینده تولید غله در شمال چین را به خطر انداخته است. بررسی که در سال 2001 میلادی درباره آب زیرزمینی در چین منتشر شد نشان داد که سفرههای آب زیر دشت شمال چین یعنی ناحیهای که نیمی از گندم و یک سوم ذرت این کشور را تولید میکند با سرعت زیاد در حال کاهش بود. اکنون برداشت بیش از حد آب، آبخوان کم عمق منطقه را عمدتاً تهی کرده و کشاورزان را وادار کرده در جستوجوی آب به آبخوان عمیق منطقه که تجدید شدنی نیست پناه ببرند. سفره آب زیر دشت شمال چین که قبلاً در سی متری زمین بود اکنون در بعضی مناطق به 300 متری سقوط کرده است. چاههای کم عمق همگی خشک و رها شدهاند و کشاورزان ناچار شدهاند چاههای عمیق تری حفر کنند. چین که قریب 4/1 میلیارد نفر جمعیت دارد با کاهش شدید عرضه آب روبهروست. در سال 1960میلادی چین 50 هزار دریاچه و رودخانه داشت اما تا سال 2010 تنها 23 هزار از آنها باقی مانده بود.
هرچند کمبود آب چین بسیار جدی است، اما کمبود آب هند از آن هم هشدار دهنده تر است. در هندوستان که جمعیت آن سالانه 19 میلیون نفر رشد میکند آبیاری عمدتاً به آب زیرزمینی متکی است و چون در این کشور هیچ محدودیتی برای حفر چاه وجود ندارد کشاورزان تاکنون 27 میلیون چاه در آن حفر کردهاند و در مجموع مقادیر بسیار عظیمی از آب زیرزمینی را بیرون میکشند. موتورهای آب که با یارانههای سنگین برق از آنها حمایت میشود پیوسته سفرههای آب زیر زمینی را با سرعتی خطرناک پایین میبرند. در تمام ایالتهای هند سفرههای آب زیرزمینی پیوسته سقوط میکنند. از میان مهم ترین آنها که بیش تر تحت تأثیر قرار گرفتهاند میتوان به پنجاب، هاریانا، راجستان و گجرات در شمال و استان تامیل نادو در جنوب اشاره کرد. در شمال گجرات سفرههای زیر زمینی آب با سرعت عجیب 6 متر در سال سقوط میکنند. در تامیل نادو یعنی ایالتی که 72 میلیون نفر جمعیت دارد سفرههای آب زیرزمینی در تمام ایالت در حال سقوط اند. دکتر پالانی سامی از دانشگاه کشاورزی تامیل نادو، در سال 2004 اعلام کرد که 95 درصد چاههای کشاورزان کوچک که نوعاً چاه هایی کم عمق هستند خشک شدهاند و بر اثر آن کشاورزی آبی ایالت ظرف یک دهه گذشته حدود 50 درصد کاهش یافته است. بانک جهانی برآورد میکند که 190 میلیون هندی به وسیله غلهای تغذیه میشوند که در اثر بهرهبرداری بیش از حد از آب به دست میآید.
در ایالات متحده کشاورزان درمنطقه دشتهای بزرگ و از جمله در چندین ایالت مهم تولید کننده مانند ایالت تگزاس، اوکلاهوما، کانزاس و نبراسکا بیش از حد از آبهای زیرزمینی بهره برداری میکنند. در این ایالتها آبیاری نه تنها سبب افزایش عملکرد گندم شده بلکه در برخی مناطق به کشاورزان اجازه داده به جای گندم، ذرت که عملکرد بسیار بالاتری دارد بکارند. مثلاً در کانزاس که از قدیم به عنوان بزرگ ترین تولید کننده گندم شناخته شده اکنون تولید ذرت بیش از گندم است. کشاورزی آبی در این ایالتها توسعه پیدا کرده اما آبی که صرف آن میشود از آبخوان اوگالالا به دست میآید که پیکره آبی زیرزمینی عظیمی است که از نبراسکا به سمت جنوب تا تگزاس کشیده شده است. متأسفانه اوگالالا آبخوانی است فسیلی که آب سالهای سال قبل در آنجا جمع شده است. میزان تغذیه آن بسیار اندک است و نسبت سرعت بهره برداری بسرعت تغذیه آن 24 به 1 است. آنگاه که این آبخوان تهی شود، چاهها خشک خواهند شد و کشاورزان میباید بسته به شرایطی که دارند یا به کشاورزی دیمی بازگردند و یا کلاً کشاورزی را ترک کنند. در تکزاس میزان زمینهای آبی تحت کشت غلات در سال 1975 به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون دو سوم کاهش یافته و بیشترین کاهش آن در سالهای اخیر بوده است. در کانزاس مساحت زمینهای کشاورزی در سال 1982 میلادی به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون 41 درصد کاهش یافته است.
خاورمیانه و بحران آب
منطقه دوم خاورمیانه است. در خاورمیانه نیز کمبود آب بشدت خود را مینمایاند. در این منطقه خشک و نیمه خشک تعدادی از کشورها از آبخوانهای خود چنان بیش از حد بهره برداری کردهاند که آبخوان آنها پیوسته سقوط میکند و چاههای آنها در حال خشک شدن است. با کاهش عرضه آب آبیاری بالاخره در نقطهای از زمان تولید غله نیز رو به کاهش خواهد نهاد و این امر برای آنها عواقب اجتماعی و سیاسی در بر خواهد داشت. از میان کشورهایی که میزان مصرف آب آنها به اوج خود رسیده و محصول غله آنها رو به کاهش نهاده میتوان از عربستان سعودی، سوریه و یمن نام برد. در هر سه این کشورها کاهش دسترسی به آب منجر به کاهش تولید غلات شده است. تا کنون کشورهای کوچک تری به کاهش تولید غله دچار شدهاند اما کشورهای بزرگ تری مانند پاکستان که به کمبود آب دچارند نیز خیلی از آنها عقب نیستند. در این منطقه در هیچ کشوری سقوط سفرههای آب زیر زمینی و کاهش سطح کشاورزی آبی برجستهتر از عربستان سعودی نیست، یعنی کشوری که همان اندازه که از نظر نفت غنی است از نظر آب فقیر است. سعودیها بعد از تحریم صادرات نفت در سال 1973 دریافتند که در مقابل تحریم متقابل غله آسیب پذیرند. لذا برای اینکه در تولید گندم خودکفا شوند یارانه بسیار سنگینی را به کشاورزی آبی اختصاص دادند که اساس آن بر تلمبه کردن آب از یک آبخوان زیر زمینی بود. بعد از اینکه عربستان برای مدتی بیش از 20 سال از نظر گندم خودکفا شد سعودیها در سال 2008 اعلام کردندکه آبخوان آنها به طور کلی تهی شده و آنها کشت گندم را هر سال یک هشتم کاهش خواهند داد و در سال 2016 میلادی آن را کاملاً قطع خواهند کرد. اما مدت کوتاهی بعد از آن و به مجرد اینکه آنها ارزش واقعی آب باقی مانده را دریافتند قطع کشاورزی آبی را برای زمان زودتری برنامه ریزی کردند. در سال 2015 سعودیها تمام غله مورد نیاز خود را وارد کردند. آنها پیشبینی میکنند که سالانه 15 میلیون تن گندم، برنج، ذرت و جو برای تغذیه جمعیت 30 میلیونی خود و گلههای سریع الرشد دامی و مرغداریهای بزرگ خود نیاز دارند. عربستان سعودی نخستین کشوری بود که به طور علنی برآورد کرد که تهی شدن آبخوان چگونه و چه زمانی محصول غله آن را کاهش خواهد داد.
سوریه که 22 میلیون نفر جمعیت دارد و رمق آن در اثر جنگ داخلی گرفته شده نیز پیوسته منابع آب زیر زمینی خود را بیش از حد مورد بهره برداری قرار میدهد. تولید غله آن در سال 2001 میلادی به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون 32 درصد کاهش یافته است. این کشور نیز شدیداً به غله بیرون از کشور وابسته شده است. در کشور همسایه سوریه یعنی عراق، تولید غله ظرف یک دهه گذشته به رغم تداوم رشد سریع جمعیت کشور در سطح ثابتی باقی مانده است. این کشور نیز اکنون برای تأمین دو سوم از غله مصرفی خود به بازار جهانی متکی است. علاوه بر تهی شدن آبخوان هم سوریه و هم عراق به طور مداوم از کاهش جریان آب رودخانههای دجله و فرات نیز رنج میبرند زیرا کشور ترکیه که در بالادست این دو واقع شده مقداری از آب آن را برای خوداختصاص داده است. در یمن که کشوری است با 24 میلیون نفر جمعیت سفرههای آب پیوسته قریب 8/1 متر در سال پایین تر میرود زیرا میزان مصرف آب بیش از میزان تغذیه آبخوانهای آن است. این کشور که یکی از سریع الرشد ترین جمعیتهای جهان را دارد و سفرههای آب آن در سراسر کشور پیوسته سقوط میکند اکنون به یک مورد بحران آبی جهان تبدیل شده است. طی 40 سال گذشته تولید غله کشور قریب 50 درصد کاهش یافته و تا چند سال دیگر مزارع آبی در این کشور به چیزی کمیاب تبدیل خواهند شد و کشور ناچار خواهد بود عملاً تمام غله مورد نیاز خود را از خارج وارد کند. در خاورمیانه عربی، جهان شاهد تقابل بین جمعیتی سریعاً رشد یابنده و منابع آبی است که پیوسته کاهش مییابد. برای اولین بار در تاریخ در یک منطقه جغرافیایی، تولید غله در حال کاهش است بدون آنکه در چشم انداز هیچ چیز برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد. از آنجا که این کشورها نتوانستهاند بین سیاستهای جمعیتی و سیاست آب خود توازن برقرار کنند اکنون هر روز 9000 نفر جمعیت جدید در این منطقه جویای غذاست و هر روز آب کمتری برای تولید غذا برای این جمعیت وجود دارد.
بحران آب در ایران جدی است
در ایران، کشوری که 79 میلیون نفر جمعیت دارد، در نتیجه کاهش آب بین سال 2012-2007 میلادی و خشکیدگی چاهها، تولید غله 10 درصد کاهش یافت. از آنجا که یک چهارم تولید غله این کشور از راه بهره برداری بیش از حد از آبهای زیر زمینی به دست میآید در چشم انداز تولید آن کاهش بیش تر محصول غله دیده میشود. ایران که جمعیت آن سالانه یک میلیون نفر رشد میکند نیز با چشم انداز رشد وابستگی به جهان خارج برای تأمین غذا روبهروست.
مهاجرت پناهجویان آب در بلوچستان
پاکستان که جمعیت 199 میلیون نفری آن سالانه 4میلیون رشد میکند نیز به بهره برداری شدید از آبهای زیر زمینی خود مشغول است. بخش بزرگی از آب آبیاری آن از سامانه رودخانه سند تأمین میشود. اما به نظر میرسد در بخش پاکستانی دشت حاصلخیز پنجاب سقوط سفرههای زیر زمینی تفاوتی با آنچه در آن سوی مرز در هند رخ میدهد ندارد. چاههای کنترلی که در نزدیکی دو شهر دو قلوی اسلام آباد و راولپندی واقع در شمال شرقی پاکستان حفر شدند نشان دادهاند که بین سال 1982 و 2000 میلادی سفرههای آب زیر زمینی پیوسته سقوط کردهاند که طیف این سقوط چیزی بین یک متر تا 8/1 متر بوده است. در استان بلوچستان پاکستان سفرههای زیر زمینی دورو بر پایتخت یعنی شهر کوته پیوسته سالانه 3/3 متر پایین تر میروند و به همین دلیل است که این شهر اکنون دیگر آبی ندارد. سردار ریاض خان مدیر سابق مؤسسه تحقیقات نواحی خشک پاکستان در شهر کوته گزارش میدهد که از هفت حوضه رودخانهای بلوچستان شش تای آنها منابع آب زیر زمینی خود را کاملاً تهی کردهاند و در نتیجه زمینهای آبی بایر ماندهاند. تعجبی ندارد که مهاجرت تودهای وسیعی اکنون در بلوچستان ایجاد شده که به یکی از بزرگ ترین امواج مهاجرت پناهجویان آب تبدیل شده است. مهاجرتی که تعداد شرکت کنندگان آن به میلیونها نفر سر میزند. بانک جهانی میگوید: «پاکستان از نظر تنش آبی اکنون یکی از بدترین موقعیتهای جهان را دارد و این وضعیت به لحاظ رشد سریع جمعیت آن میرود تا به کمبود آشکار و همه جانبه آب تبدیل شود.»
چندان که کشاورزی جهان توسعه مییابد، نزاع بر سر آب در سطح بینالمللی مانند آنچه در حوزه رودخانه نیل بین مصر و کشورهای بالا دست جریان دارد روز به روز بیش تر میشود. اما در داخل کشورها این رقابت بین شهرها و کشاورزان بر سر آب است که سیاست مداران را به خود مشغول میکند. در مناطقی که جریان آب بدون مدعی وجود ندارد و همه منابع آب مدعی دارند، شهرها تنها از طریق بیرون کشیدن آب از دست کشاورزان میتوانند آب به دست آورند. وقتی شهرها آب را از روستاها گرفتند و روستاها بدون آب ماندند و سفرههای آبهای زیر زمینی سقوط کردند، آنگاه کشورها چارهای ندارند جز آنکه کمبود تولید غله آبی خود را از طریق واردات جبران کنند. از آنجا که برای تولید هر تن غله هزار تن آب لازم است واردات غله کارآترین روش واردات آب است. بنابراین معامله بر سر آینده غله در واقع معامله بر سر آینده آب است. بازار آب در واقع در بازار جهانی غله تجسم مییابد.
خلاصه آنکه بهره برداری بیش از حد خواه در خاورمیانه باشد یا در دشتهای بزرگ ایالات متحده امریکا میتواند به تهی شدن آبخوانها و کم شدن محصول غله بینجامد. تا کنون تهی شدن آبخوانها عمدتاً در کشورهای کوچک خاورمیانه بهصورت کاهش محصول غله بروز یافته است. اما اکنون کشورهایی که از نظر اندازه و جمعیت متوسط هستند در سطح جهان مانند ایران، مکزیک و پاکستان به این مشکل دچار شدهاند. ایران مدتی است اثرات کاهش عرضه آب در اثر مصرف بیش از حد را احساس میکند. پاکستان نیز به نظر میرسد که به اوج استفاده از موجودی آب خود رسیده است بنابراین دیری نخواهد پایید که به اوج غله خود نیز خواهد رسید. در مکزیک مصرف آب ایستا شده و ممکن است بزودی کاهش یابد.
جهان به آرامی و در سکوت به دورانی وارد شده که در آن آب و نه زمین به عنصر اصلی محدود کننده توسعه عرضه غذا تبدیل شده است. فرضیهای قدیمی میگفت که هرگاه زمین کافی وجود داشته باشد آب کافی وجود خواهد داشت. متأسفانه اکنون این فرضیه دیگر کاربرد ندارد.
نظر شما