پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۳
کد خبر: 170560

نخستین سطح مدیریتی که باید برای حل این مشکل گام بردارد، مدیریت شهری تهران است که نزدیک‌ترین سطح به مردم پایتخت به حساب می‌آید. حال سؤال این است که آیا رفع آلودگی هوای تهران در دستور کار جدی شهرداری و شورای شهر تهران قرار دارد؟ آیا سیاست‌ها و برنامه‌های مدیریت شهری در حوزه‌های مختلف با این هدف پیوند دارند؟

سلامت نیوز: نخستین سطح مدیریتی که باید برای حل این مشکل گام بردارد، مدیریت شهری تهران است که نزدیک‌ترین سطح به مردم پایتخت به حساب می‌آید. حال سؤال این است که آیا رفع آلودگی هوای تهران در دستور کار جدی شهرداری و شورای شهر تهران قرار دارد؟ آیا سیاست‌ها و برنامه‌های مدیریت شهری در حوزه‌های مختلف با این هدف پیوند دارند؟

    
به گزارش سلامت نیوز، حسین ایمانی جاجرمی -استاد دانشگاه در روزنامه ایران نوشت: یکی از شاخص‌های مهم سنجش کیفیت زندگی در شهرها، وضعیت انواع آلودگی‌های زیست محیطی و بویژه آلودگی هوای شهر است. گزارش چند مرجع در سطح جهانی شهرها را با یکدیگر مقایسه می‌کنند و جایگاه آنها را مشخص می‌سازند. برای مثال گزارش کیفیت زیست شهری در شهرهای مهم جهان را همه ساله مؤسسه «مرسر» منتشر می‌کند. تهران در این گزارش وضعیت خوبی ندارد و معمولاً در رتبه‌های بالای 170 از میان حدود 230 شهر در سطح جهان قرار می‌گیرد.

کی از دلایل قرار گرفتن در این رتبه پایین وضعیت بد زیست محیطی شهر است. می‌توانیم این گزارش را انکار کنیم و داده‌های آن را نپذیریم اما چنین رفتاری تغییری در این واقعیت نمی‌دهد که تهران کیفیت زیست شایسته را ندارد و تهرانی‌ها از این بابت گله بسیار دارند. تهران شهری معمولی نیست، پایتخت ایران است! اما چرا چنین است و چه می‌توان کرد؟ تجربه‌ها نشان داده که مدیریت شهری در شهرهای دچار مشکل آلودگی هوا مانند لندن، مکزیکو سیتی و لس‌آنجلس توانسته‌اند در پرتو اهداف دقیق، سیاست‌هایی روشن و برنامه‌های کاربردی ظرف مدت چند سال بر این مشکل غلبه پیدا کنند. پس آلودگی هوا مشکلی نیست که حل آن را به باد و باران بسپاریم. این معضل نیازمند سازوکار مدیریت خاص خود است. نخستین سطح مدیریتی که باید برای حل این مشکل گام بردارد، مدیریت شهری تهران است که نزدیک‌ترین سطح به مردم پایتخت به حساب می‌آید. حال سؤال این است که آیا رفع آلودگی هوای تهران در دستور کار جدی شهرداری و شورای شهر تهران قرار دارد؟ آیا سیاست‌ها و برنامه‌های مدیریت شهری در حوزه‌های مختلف با این هدف پیوند دارند؟ پاسخ این سؤال از فهم دو معضلی که مثل دور باطل گریبان تهران را گرفته به دست می‌آید:


1- قربانی کردن شهر در پای فروش آن. تهران شاید تنها پایتخت جهان باشد که هزینه‌های اداره آن از محل فروش فضا و کیفیت زندگی‌اش تأمین می‌شود. براستی چرا شهردار پاریس اطراف برج ایفل یا حاشیه رودخانه سن تراکم فروشی نمی‌کند؟ چرا لندن باغ‌های خود را بدل به برج باغ نکرده است؟ آیا پاسخ غیر از این است که چنین کاری به معنای نابودی شهر است. آیا نباید به تهرانی‌ها حق داد که بپرسند چه بر سر باغ‌های شمیران آمد و چرا زمین‌های ذخیره منطقه 22 که قرار بود فقط برای کاربری‌های ورزشی و فرهنگی باشد به زیر ساخت و ساز گسترده مسکونی و تجاری رفت؟ فروش تراکم ساده‌ترین راه تأمین درآمد است. البته کلانشهرها در همه جای جهان خود قادر به تأمین همه هزینه‌های خود نیستند. لازم است دولت و مدیریت شهری حساب‌های تهران را بررسی کرده و سهم خود را در تأمین هزینه‌ها مشخص کنند. طرف سوم ماجرا هم ساکنان تهران هستند که هریک به تناسب سودی که از این شهر می‌برند خواه بابت زندگی و خواه بابت کسب و کار، عوارض مناسبی برای اداره شهر پرداخت کنند. مدیریت شهری که با عوارض و مالیات شهروندان اداره می‌شود نیازمند شفافیت و پاسخگویی حداکثری است و لاجرم برای اجرای طرح‌های عظیم می‌بایست رضایت و موافقت شهروندان را جلب کند. اما آیا مدیریت شهری آمادگی برای پذیرش نقش‌های جدید دارد؟


2- قربانی کردن شهر در پای خودرو. از عوامل اصلی آلوده‌کننده هوای پایتخت خودروها هستند، مدیریت شهری می‌تواند از یک سو شهر را برای حرکت خودرو مناسب سازد و فضاهای انسانی را قربانی جاده‌ها و اتوبان‌ها کند و از سوی دیگر می‌تواند پیاده محوری را در سرلوحه سیاست‌ها و برنامه‌های خود قرار دهد و برای افزایش فضاهای با مقیاس انسانی بکوشد. در نگاه برخی مدیران سطحی نگر، ساخت زیربناهای ترافیکی همراه با انجام طرح‌های عظیم و چشمگیر اولویت دارد. بالطبع در این نگرش پیاده راهسازی و فضاهای مناسب پیاده روی عرصه چندانی برای نمایش ندارند. با تداوم چنین طرز فکری، شهر قربانی توسعه خودرو می‌شود و خیابان‌های پر خودرو جای پیاده روها را می‌گیرند. در ساخت و سازهای اخیر تهران در مناطقی مانند ولنجک، وضعیت پیاده رو‌ها اسفناک است و بخش اعظم فضاهای عمومی قربانی حساب و کتاب‌های بسازوبفروشی و تراکم فروشی شده است. به روشنی حق کودکان، معلولان، کهنسالان و تمامی افرادی که نیازمند پیاده روی هستند، پایمال و با پول معامله شده است. به این ترتیب در عصر سلطه شعارهای شهروندمداری، این چنین آسان و ارزان حقوق شهروند عادی پای منافع برج سازان قربانی شده است. براستی چرا باید پیاده‌روهای ساخته شده در خیابان‌های دهه‌های 20 و 40 شمسی تهران مانند ولی عصر و بلوار کشاورز در نیمه دهه 90 رشک برانگیز باشد؟  تهران چشم امید به مدیران خود دارد تا آنها گره از مشکلات این شهر بازکنند. با معضلاتی که پایتخت در آن گرفتار شده است همه افراد متولی کرسی‌های مدیریتی تهران، در این وضعیت شجاعانه مسئولیت کامل اداره شهر را بپذیرید. توپ تقصیر را به زمین دیگران انداختن هنر نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha