بلاهایی که سد گُتوند بر سر محیط زیست و مردم آورد

سلامت نیوز: سد را می زنند تا زندگی به یک شهر و روستا بازگردد و رونقی حاصل شود اما متاسف می شوی وقتی می شنوی سدی زندگی را از مردم گرفت.سد گتوند که به دلیل استفاده از نیروی برق احداث شد، شیرین ترین آب منطقه را شور کرد و حیات را از مزارع و درختان پایین دست آن گرفت، مردمان پشت سد کوچ کردند و حیات منطقه از دست رفت.

شفقنا زندگی این فاجعه زیست محیطی را از منظر جامعه شناسی و زیست محیطی پیگیری کرده و شرایط ادامه کار این سد را از نماینده مجلس شهر خوزستان جویا شده است که متن این گفت و گوها  را در زیر می خوانید:


 فعال محیط زیست گفت: کارشناسان در زمان احداث سد در خصوص آبگیری سد و احتمال زیر آب رفتن گنبدهای نمکی گچساران و شور شدن آب تذکرهایی را به سازمان محیط زیست دادند اما مسئولین وقت به این مساله توجه نکردند و امروز شاهد صحت سخنان کارشناسان هستیم.

نکته مهم این است که آب این سد باید برای زمین های پایین دستی استفاده شود و امروز شاهد خشک شدن نزدیک به 10 هزار درخت خرما به دلیل شور شدن آب هستیم. این به جز میزانی است که از این آب به اراضی کشاورزی می رود.

در حال حاضر نگهداری این آب پشت سد دردسرهایی دارد  از طرف دیگر رهاسازی آن نیز به نوعی دیگر مشکل ساز است و زمین های اطراف را نمکی می کند؛ علاوه بر این ورود آب تا این اندازه شور به خلیج فارس باعث مرگ و میر آبزیان نیز خواهد شد.

وی در پاسخ به این سوال که تا کنون کارشناسان راه حلی برای این مشکل ارایه کرده اند یا خیر گفت: متاسفانه نظر کارشناسان مورد توجه نیست و بیشتر سیاست مداران در این زمینه اظهار نظر می کنند. کارشناسان قبل و بعد از آبگیری تذکر داده اند اما مسئولین به این امر توجه نکردند.


او با اشاره به اینکه ساخت دیوار در برابر آب روشی کارآمد برای جلوگیری از نمکی شدن آن نیست گفت: گنبدهای نمکی یک دیوار نیستند که دیوار دیگری جلوی آنها کشیده شود، آن ها در واقع لایه های عظیم بزرگی هستند که از اعماق زمین تا سطح زمین وجود دارد. کشیدن دیوار به نوعی فریب افکار عمومی بود و ساخت آن امروز مشخص شده که بی نتیجه است.


چرا در ایران خشک، سرمایه گذاری ها بر روی آب است؟
به گفته این این کارشناس محیط زیست مهمترین توجیه برای ساخت سد،‌ آبیاری زمین های اطراف و همچنین ساخت نیروگاه برق است اما همیشه این سوال وجود دارد که کشوری مانند ایران که انرژی پاک و قابل تبدیل نور خورشید را در حداقل 270 روز سال در اختیار دارد چرا همه سرمایه گذاریش را بر اساس آب انجام می دهد آن هم در کشوری که گرم و خشک محسوب می شود.


جمشیدی در ادامه اظهار کرد: تنها این سد نیست بلکه سد کارون سه،‌کارون 4 و کرخه از جمله سدهایی هستند که توجیه اقتصادی و زیست محیطی ندارند. باید به این مووضع توجه کرد که سدها بدون توجه به نیاز آبی و زیستی منطقه وتنها برای گرفتن بودجه های کلان از دولت ساخته می شوند. جای تعجب است که سازمان محیط زیست راحت از کنار این مشکلات می گذرد و گواهی تاییدیه به این سدها می دهد.

در زمان تاسیس گتوند رسانه ها و کارشناسان بارها و بارها گفتند که آبگیری این سد باعث می شود که آب کارون شور شده و قابل استفاده نشود اما در حال حاضر و پس از این همه مشکلات سازمان محیط زیست می گوید، مشاور این طرح در گزارشی که به ما ارائه رده است از گنبد های نمکی چیزی نگفته؛ مساله این است که مشاور هیچ گاه مشکلات طرح را نمی گوید زیرا حقوقش را از کارفرما می گیرد،‌این محیط زیست است که باید به صورت مستقل در این زمینه اقدام می کرد.


این فعال محیط زیست  ادامه داد: واقعا باید برای افرادی که خانه هایشان اطراف این سد بود تاسف خورد که آواره شهرها و شهرستانهای اطراف شدند،در آخرین سفری که به اطراف این سد داشتم،‌ در شرایطی بود که سه یا چهار ماه  وزارت نیرو آب و برق مردم را قطع کرده بود تا زودتر از آنجا بروند.

زمین و خانه این افراد متری 600 تومان خریده شده بود و آنها با این پول نمی توانستند جای دیگری مسکن تهیه کنند. حال بعد از این مدت می بینیم که این آبگیری هیچ حاصلی برای نه مردم و نه کشور نداشته و زیان های فراوانی هم داشته است.


جمشیدی در  ادامه گفت: از ظرفیت های منطقه هیمن قدر می توان گفت که هزاران سال مردمی که در اینجا زندگی می کردند و ده ها روستای این اطراف مسیر اصلی کوچ عشایر را تشکیل می داد. در آن منطقه جنگل های کُنار وجود داشت که مردم از آن نان درست می کردند و در بازارهای شهری به فروش می رساندند که همه اینها اکنون از دست رفته است.

در حال حاضر هم  طرح انتقال آب شور را ارائه کرده اند که این  مساله هم خسارراتی را به جا خواهد گذاشت و دوباره جاری شدن آب شور پای این درختان نگرانی این را ایجاد کرده که ممکن است درختان دیگری هم از دست برود.


سد گتوند حاصل کار غیرکارشناسی سه دولت
سید شریف حسینی نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه سد گتوند حاصل کار غیر کارشناسی است اظهار کرد: آب بالادست این سد از شیرین ترین آبها است اما با ساخت این سد کوه های نمکین وارد آب شده و آب را شور کردند.
وی با اشاره به اینکه زندگی مردم پایین دست سد از طریق کشاورزی تامین می شود ادامه داد: متاسفانه این سد در سه دولت پیگیری و اجرا شد در حالی که کار کارشناسی کاملی بر روی آن انجام نشده بود.


نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه در حال حاضر 5 راهکار برای حل این بحران در نظر گرفته شده و کارشناسان سازمان محیط زیست و وزارت نیرو در حال بررسی کارشناسی این طرح ها هستند گفت: آب یا از مسیر دیگری منتقل خواهد شد،‌ عملیات بر روی توده های نمکی  انجام می شود. در صورت تغییر مسیر آب می توان آب پشت سد را با استفاده از دانش روز دوباره شیرین کرد و برای مصرف کشاورزی از آن بهره برد.


حسینی در خصوص تاثیرات اقلیمی این اقدام گفت: تاثیرات این کار بلند مدت است و نمی توان در کوتاه مدت درباره آن نظر داد. در حال حاضر زمین های کشاورزی با آب نسبتا شور آبیاری می شود که این امر می تواند همه محصولات پایین دست سد را از بین ببرد. البته این امر هنوز موجب تخلیه روستاها و یا تغییر کاربری زمین های کشاورزی نشده است اما باید هر چه سریعتر راهکاری برای این امر اجرایی شود.


تخریب هویت و ریشه های فرهنگی پیامد تصمیمات عجولانه مسئولین
دکتر مجید کاشانی استاد جامعه شناسی تبعات اجتماعی این نوع از به هم ریختگی شهری را نامحسوس دانست و گفت: گاهی از بین رفتن فرهنگ مردم یک شهر و یا روستا بسیار خطرناک تر از از بین رفتن شغل و معیشت مردم است و دستکاری های محیط زیست انسان ها آنقدر با اهمیت و در خور توجه هستند که انسان شناسان فرهنگی و مردم شناسی آن را تحت عنوان تخریب هویت و تخریب ریشه های فرهنگی یک جامعه تلقی می کنند.


او اظهار کرد: از دیدگاه انسان شناسی و مردم شناسی همه فرهنگها از ارتباط با طبیعت و تاثیرپذیری از شرایطی که در محیط طبیعی وجود داشته شکل گرفته و بوجود آمده‌اند یعنی دوستی با طبیعت و همنوایی، همزیستی با محیط طبیعی اساس همه فرهنگها در همه دنیا محسوب می شود لذا کشف الگوهای فرهنگی خیلی با کشف میراث فرهنگی و میراث فرهنگی با طبیعت و مواهب طبیعی نسبت بسیار نزدیکی دارند.


این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه  این مقدمه کوتاه ما را به یاد نظریه های مختلف در حوزه فرهنگ می اندازد تصریح کرد: نظریاتی مانند بقراط یا ابن خلدون که از جمله جهانگردان اسلامی هم بودند. نظر این اندیشمندان اقالیم نقش بسزایی در خلق و خو و آداب و رسوم و سنت ها و ارزشهای دیرینه ای که در یک قوم و قبیله وجود دارد نقش ایفا می کنند.


کاشانی افزود: از نظر ابن خلدون مردم مدیترانه ای خلق و خوی نرم پیدا می کنند و در آب و هواهای خشک معمولا مردم خلق و خوی جدی تر و پرتلاش تری را پیدا می کنند و لذا محیط زیست و محیط طبیعی در زندگی انسان ها جایگاه مهمی دارند و در خلق فرهنگ یک محدوده یا سرزمین نقش بسزایی دارد که ما باید بگوییم همه قوانین اجتماعی نظامهای اخلاقی و نظام های دینی و روابط اجتماعی بر مبنای چگونگی زیست اجتماعی و زیست طبیعی در بین اقوام و ملل گوناگون شکل می گیرد.


این استاد دانشگاه اظهار کرد: بنابراین طبیعت است که انسان ها را قادر می کند به اینکه چگونه با مشکلات خودشان رو به رو شوند و چگونه از عهده روابط اجتماعی و یا رعایت ارزشها و هنجارهای اجتماعی تبعیت کنند چون صرفا بحث تغذیه و کشاورزی و اقتصاد معیشتی و روزمرگی مردم نمی تواند مبنای اصلی قضاوت ما در ارتباط با مواهب طبیعی برای مردم یک سرزمین باشد از این رو باید دقت کنیم که علاوه بر معیشت مردم و یا ابعاد اقتصادی و یا بحث های تکنولوژیکی، صنعتی و صنایعی که برای زندگی مردم الزام آور هستند اما بیشتراز اینها باید دقت کنیم که فرهنگ مردم یک محله یک روستا و یا یک بخش کوچکی از یک سرزمین می تواند نقش عمده ای را در چگونگی ساختارهای محلی در اجتماع ایفا کند.


او به یکی از فیلمهای مستند ساخته شده اشاره کرد و گفت: در آن فیلم نشان می داد یک روستا زیر آب می رود به مردم هشدار داده بودند که زمین ها را بفروشند که مردم پول زمین ها را بگیرند در این مستند به خوبی اشاره شده بود که با اینکه به مردم به اندازه کافی امکانات، پول و زمین و شغل داده شده بود با این همه مردم کوچ نمی کردند و علت آن هم این بود که قبرستان آن روستا هم زیر آب می رفت و مردم تلاش می کردند که مردهایشان را هم با خود ببرند. بنابراین مردم آن روستا بیشتر از اینکه نگران معیشت روزانه شان باشند نگران آن ارزشها و ریشه های سنتی و اجتماعی خودشان بودند که با آبگیری سد به زیر آب می رفت.


گاهی سدها، فرهنگ ها را به زیر آب می برند
کاشانی عنوان کرد: اصولا در مبانی انسان شناسی عمومی و انسان شناسی شهری باید به این نکته توجه شود و ما باید به این اصول و مبانی فکری و اندیشه ای که مبانی تحقیقاتی علمی و پیشتوانه علمی زیادی در دنیا دارند توجه داشته باشیم. اصولا تغییراتی که در محیط زیست بنا بر دستکاریهای بشری و حتی خارج از عهده انسان و به شکل ناخواسته رخ می دهند؛ مانند پدیده ریزگردها در جامعه ما که خارج از تصمیم گیری های آنی و فوری دولت ها است و یا خشکسالی که خارج از عهده دولت ها و کشورهای منطقه بزرگ از جهان رخ می دهد و یا با اقداماتی بشری مانند مواردی که با احداث پل یا احداث یک جاده یا احداث شهرکهایی در مناطق مختلف بیابان های لم یزرع، دولتها اقدام به ساخت سازه های جدید می کنند؛

عمده ترین نکته و وجهی از منظر فرهنگی و جامعه شناختی بحث ابعاد فرهنگی و تاثیراتی است که بصورت کاملا پنهان و مکنون در عرصه روابط اجتماعی، ارزشهای اجتماعی و حتی اعتقادات و باورهای مردم بصورت کاملا قطعی و کند می گذارد و متاسفانه به سهولت هم قابل اندازه گیری و یا عینیت سازی آنها نیست و گاهی اوقات یک سد با آبگیریش فقط ساختمان های شهر یا روستا را زیر آب نمی برد گاهی فرهنگ ها هم زیرآب می روند و این زیر آب رفتن فرهنگها که خیلی مواقع ناپیداست به مراتب خطرناک تر است از خساراتی که ممکن است بابت از دست دادن معیشت و کار و شغل یک روستا و یک روستایی حاصل شود .


این استاد دانشگاه گفت: به بیان ساده تر دستکاری های محیط زیست انسان ها آنقدر با اهمیت و در خور توجه هستند که انسان شناسان فرهنگی و مردم شناسان آن را تحت عنوان تخریب هویت و تخریب ریشه های فرهنگی یک جامعه تلقی می کنند ما تخریبی بالاتر از دست رفتن هویت مردم یک روستا، شهر و یک منطقه جغرافیایی و یا کشور نداریم، چیزی که برای بازسازی آن ممکن است صدها و گاهی هزاران سال زمان نیاز باشد که تا آن تخریب های صورت گرفته فرهنگی و بی ریشگی از خود بیگانگی واز دست رفتن ارزشها و هنجارهای اخلاقی آن جامعه دارد.


مقاومت های فرهنگی و مادی را جدی بگیریم
او افزود: بنابراین برای این گونه تغییرات باید توجه کنیم که اولا می بایست مبتنی بر تقویت آن ساز و کارهای پیش بینی شده در درون هر فرهنگ باشد به بیان صریح تر اولین نکته این است که باید با در نظر گرفتن عقاید، ارزشها و آداب و رسوم مردم یک سرزمین این تغییرات زیست محیطی یا جغرافیایی، مورفولوژی اجتماعی و مانند آن باید اجرا شود به عنوان مثال اگر قراراست در یک روستا کشت یونجه به کشت زعفران تبدیل شود باید ببینیم در فرهنگ مردم آن روستا یونجه و زعفران چه نسبت ها و تناسبی و ریشه تاریخی با هم دارند و چگونه می شود کشت یونجه را به کشت زعفران تبدیل داد. با فرض بر اینکه چنین کاری میسرباشد نکته دوم اینکه باید توجه داشته باشیم که مردم معمولا مخالفت و موافقت هایشان بخشی مربوط به ابعاد مادی و معیشت و قوت مردم یعنی ابعاد مادی فرهنگی جامعه است مثلا فردی که با تغییرات کشاورزی، زیست محیطی و مانند آن ممکن است دچار لطمه و آسیب شود و لذا مقاومت هایی داشته باشد.

کاشانی اظهار کرد:  در بحث مقاومتهای اقتصادی یا ابعاد مادی فرهنگ این موارد تا حد زیادی قابل اندازه گیری و ترمیم است مسلما فردی که در کنار یک سد می خواهد زندگی کنند ممکن است به جای استفاده از موتور سیلکت به او آموزش قایقرانی بدهند و لذا این ابعادمادی به نظر نمی رسد که مشکل ساز باشد و معمولا دولت ها با مطالعات پیوست اجتماعی و مطالعاتی که ازقبل انجام می شود آمادگی دارند تا به ترمیم اقتصاد از دست رفته و معیشت از دست رفته مردم کنند هرچند ممکن است دولت به عمد یک تخریباتی داشته باشند مثل اصلاحات عرضی که با تغییراتی که دادند به نفع روستائیان و کشاورزی تمام نشد.


ابعاد اقتصادی قابل سنجش است ولی ابعاد فرهنگی قابل سنجش نیست
این جامعه شناس در ادامه یادآور شد: اما به هر حال ابعاد مادی فرهنگ و اقتصاد فرهنگ در اینجا قابل سنجش و اندازه گیری و قابل ترمیم و حتی قابل پیش بینی هم هست اما ممکن است مقاومت هایی در منطقه صورت بگیرد آن هم بحث مقاومت های فرهنگی، نوع پوشش، لباس و ساعات شروع و پایان کار و استفاده از ابزارهای جدید کار منوط به روابط اجتماعی جدید است و این روابط اجتماعی جدید منوط به پذیرش مردم، زنان و مردان، پیشکسوتان و جوان ها و مانند آن است لذا دراین زمینه مقاومت ها در ابتدا صورت نمی گیرد و با پیش بینی های بلند مدت میسر می شود و چه بسا بخشی از این مقاومت ها هرگز با هیچ ابزار اندازه گیری پدیده های اجتماعی قابل سنجش و اندازه گیری نباشد و نیاز به مطالعات عمیق تر دارند و به سهولت کشف نمی شوند.


او  با اشاره به اینکه نکته بعدی این است که اصولا باید با تغییرات زیست محیطی توجه به گروه های اجتماعی گوناگونی داشته باشیم که ساختار آنها باید دچار تحول شود لذا توسعه محلی و بومی مطرح می شود در طرح توسعه همواره گفته شده که توسعه به معنای پیشرفت نیست و به معنای رشد و ارتقا هم نیست؛ آنچه که در عرصه جهانی پذیرفته شده توسعه به معنای دگرگونی ساختارهاست لذا باید توجه داشته باشیم که قطعا مقولات زیست محیطی منجر به توسعه خواهد شد. توسعه به معنای تغییرساختارهای بومی به ساختارهای جدید است.


این استاد دانشگاه افزود: در یک محیط اجتماعی حتی در روستای کوچک که 30 یا 40 خانوار و امثال آن وجود داشته باشند انواع بافت ها و ساختارهای تو در تو یا حتی گروه های اجتماعی وجود دارند که برخی از ابعاد آن پیدا و برخی از ابعاد آن ناپیدا هستند و لذا گروه بندی های اجتماعی با این ساختارها و با تغییرات زیست محیطی، دچار تحولاتی خواهند شد. لذا سازگاری اجتماعی، تفاهم و توافق اجتماعی و حفظ انسجام اجتماعی بسیار اهمیت دارد و باید قبل از انجام هر گونه دست کاری و شروع هر گونه تاسیسات جدید در یک منطقه جغرافیایی از این گروه های اجتماعی عکس گرفت و به تعداد عکسهایی که وجود داشته باشد و مطالعاتی که قبل از شروع تغییرات در دست برنامه ریزان باشد می تواند از عوارض سوء آنها جلوگیری کرد.


شتاب زدگی در تغییرات زیست محیطی توسط سودجوها
کاشانی ادامه داد: نکته بعدی این است که تغییرات زیست محیطی می تواند به صورت دو سویه عمل کند گاهی اوقات موجب فرار افراد از روستا می شود و گاهی موجب جذب بومی های مهاجرت کرده به آن منطقه می شود لذا امکان سنجی و ظرفیت سنجی برنامه ها قبل از اجرای آنها اهمیت دارد و باید به مقوله نیروی انسانی و نیروی کار توجه داشته باشیم. از طرفی اصولا مطالعاتی که در خصوص تغییرات زیست محیطی می شود گاهی شتابزده و عجولانه و گاهی مبتنی بر برآوردهای نچندان دقیق علمی و سودجویی های شرکت های بزرگ و سهیم در منافع این تغییرات هستند. غیراز این البته باید توجه کنیم که بسیاری از تغییر و تحولات زیست محیطی ممکن است قابل پیش بینی نباشد مثلا آب گیری یک سد ممکن است بیش از آنچه که قبلا پیش بینی شده بود نیاز به زمان داشته باشد یا بیش از آنچه که پیش بینی شده بود نفوذ آب در زمین صورت بگیرد.


او با اشاره به اینکه نباید همه تغییر و تحولات زیست محیطی را بدبینانه نگاه کرد تصریح کرد: به هر حال بحث منافع همیشه مطرح بود و غیرمنطقی هم نیست و در همه دنیا پذیرفته شده چه بسا تغییرات آب و هوایی و زیست محیطی به وسیله شرکت های داخلی و به دست مردم این کشور رقم بخورد مثل طرح کویرزدایی مناطق مرکزی ایران و یا پیش روی در مناطق دریایی کشور امارات که موفقیت هایی داشته اند. البته اگر بدون غرض و با بینش علمی و بدون پیش داوری و حب و بغض به این قضیه نگاه کنیم حفظ منافع طراحان، مجریان،برنامه ریزان و حتی نگهداری از دستاوردهای این تغییرات مسلما امری پذیرفته شده است. اما سودجویی در هیچ جای دنیا پذیرفته شده نیست و لذا بخشی از ناراحتی یا نگرانی هایی که در اجرای این پروژه ها وجود دارد، این است که مبادا به بهانه خصوصی سازی و سپردن کار به دست شرکت ها و مردم با طرح هایی که در یک دوره کوتاه مدت بازده خوبی دارند اما به زودی خاموش می شوند مواجه شویم؛ که منافع اقتصادی و فرهنگی مناسبی برای مردم یک منطقه یا روستا و مانند آن نداشته باشند. اما به هر حال این بُعد طرح های زیست محیطی قابل توجه است و مشارکت اجتماعی مردم آن سرزمین را می طلبد.


به اختلافات قومی توجه کنیم
کاشانی در پاسخ به این سوال که گاهی افراد مجبور به مهارجرت می شوند و این خودپدیده تداخل فرهنگی را ایجاد می کند؛ این مساله چه مشکلاتی را بر فرهنگ دو گروه ایجاد خواهد کرد اظهار کرد: بحث ما از اکولوژی های فرهنگی و اجتماعی این است که رفتار انسان ها  محصول تجربه کردن آنها در محیط زیست است و لذا در انسان شناسی برایمان مهم است که ببینیم کدام یک از بخشهای باورها واعتقادات مردم در خور توجه است و مردم به راحتی در آن محیط جغرافیایی که زندگی می کنند حاضر نیستند اختلافاتشان را با سایر گروه های همجوار مرتفع کنند.بنابراین یک نکته این است که اصولا درهم آمیختن گروه ها یا اقوام اجتماعی همجوار در محیط استقرار یافته جدید چگونه صورت می گیرد و بحث دیگر این است که با تغییر و جابجایی مردم از یک منطقه جغرافیایی به منطقه دیگر ممکن است چقدر خارج از برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی انجام شده انجام شود؟


این جامعه شناس گفت: اصولا همجواری و زیست اجتماعی گروه های اجتماعی در قالب جدید در شرایطی میسر است که از قبل پیش بینی های لازم صورت گرفته شود یعنی با توجه به زبان مردم ، لهجه صحبت کردن، اختلافات قومی، سازگاری ها و همنوایی هایی که در روستاها از دیرباز وجود داشته با برنامه ریزی های اجتماعی قابل حل است. مثلا ممکن است در بین روستاهای همجوار دو روستا ارتباطات اجتماعی مناسب تر یا فرهنگی مناسبتی از دیرباز  وجود داشته باشد طبیعتا سازگاری اجتماعی و ساختار جدید  بسهولت میسر است.

اما در برخی از روستاها که از دیرباز اختلافاتی داشتند، این امر ممکن نیست. متاسفانه با برنامه ریزی های جدیدی که دولتمردان پیش بینی می کنند ممکن است بعضا باعث تشدید اختلافات بین قومی آنها شود فلذا گروه مداری و قوم گرایی ممکن است در ساختارهای جدید چنانچه پیش بینی های لازم صورت نگرفته باشد ممکن است منجر به تشدید اختلافات بشود و باعث مهاجرت به شهرها، روی آوری به مشاغل کاذب و فشار بر روی بعضی ازمشاغل ایحاد شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha