خبری هم از اغماض و چشمبستن بر کاهلیها نباشد. صادق ستاریفرد، سخنگوی وزارت آموزش و پرورش، گفته است که از امروز همه مدارس ملزم به ارائه آموزش حضوری هستند و کارشناسان مناطق و شهرستانها به مدارس سرکشی میکنند. هر مدرسهای هم که در بازگشایی و ارائه آموزش حضوری اهمال کند، طبق ضوابط با آن برخورد میشود و هر دانشآموزی هم که به مدرسه نیاید، غیبت میخورد. از دو دانشگاه صنعتی شریف و علامه طباطبایی که رسما گفتهاند از امروز کلاسها را حضوری برگزار نخواهند کرد اگر بگذریم، تقریبا هیچ صدای مخالفی علیه این بازگشایی به گوش نرسیده است؛ مخصوصا از مدارس که مقابل تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا تمکین محض کردهاند.
این ستاد، روز ششم فروردین در نخستین جلسه در سال و قرن جدید یک تصمیم غیر منتظره گرفت؛ تصمیم به برگزاری حضوری کلاسهای درس در مدارس و دانشگاهها و برخورد با هر کسی که ساز مخالف بزند. ستاد ملی این تصمیم را گرفت چون دو استدلال داشت، ابتدا شیب نزولی ابتلا به کرونا در کشور و دوم حجم قابل توجه تزریق واکسن. دو استدلالی که در واقع همپای این سیاست جهانی است: «مدارس باید آخرین جایی که بسته میشود و اولین جایی که باز میشود، باشند.» کرونا مدتی است در ایران فروکش کرده و از روزهای اوج موج ششم فاصله گرفته، مرگهای روزانه نیز به زیر ۵۰ رسیده و کمر موجی که با امیکرون همراه بود، شکسته است. به ظاهر اوضاع برای بازگشایی مراکز آموزشی مساعد است و تعلل در آموزش حضوری جایز نیست. با این حال، خطر اوجگیری دوباره کرونا منتفی نیست؛ آن هم در شرایطی که برخی کشورهای جهان با زیرسویه جدید امیکرون در جدالاند و آمدن این زیرسویه به ایران نیز هیچ بعید نیست. افزایش شهرهای قرمز کرونایی در کشور و بیتوجهی تصمیمگیران به تفاوت اوضاع شهرها و همچنین حذف عجیب فاصلهگذاری فیزیکی در مدارس نیز دو ضلع دیگر مثلث نگرانیهاست که فعلا از آن غفلت شده و میطلبد حالا که بازگشایی مدارس اجتنابناپذیر است، اقدامات پیشگیرانه و هوشمندانه نیز تمام و کمال در دستور کار باشد.
خطر لکههای قرمز نقشه
به نقشه کلی کرونایی ایران اگر باشد، اوضاع این بیماری در نقاط مختلف این سامانه چندان نگرانکننده نیست. طبق آخرین نقشهای که منتشر شده ۳۶ شهر قرمز، ۵۹ شهر نارنجی، ۲۹۵ شهر زرد و ۵۸ شهر آبی هستند. یک ترکیب رنگی ملایم که راوی یک بحران از تب و تاب افتاده است .اما به این نقشه اگر موشکافانه نگاه شود، اوضاع چندان آرام و دلگرمکننده نیست؛ مخصوصا اگر شهرهای قرمز زیر ذرهبین بروند. اوایل تعطیلات نوروز تعداد شهرهای قرمز کرونایی در کشور ۲۴ مورد بود که بعد از پایان تعطیلات این رقم به ۳۶ شهر افزایش یافت و چون مبنای قرمزشدن شهرها افزایش بستریهاست، بابت سرخشدن رنگ ۱۲ شهر در این مدت کوتاه، باید احساس خطر کرد. گر چه در این مدت تعداد شهرهای آبی نیز از ۵۰ به ۵۸ رسیده و این افزایش، حکایت از بهبود اوضاع در برخی نقاط دارد اما تجربه دو سال زندگی با کرونا، پوچی دلخوشبودن به این آبیشدنها را ثابت کرده است. به این ترتیب گر چه در آستانه بازگشایی کامل مدارس و دانشگاهها، رنگ نقشه ویروسی در ایران بیش از هر چیز به زرد کمخطر متمایل است ولی این وضع میتواند بهسرعت تغییر و آرامش را تبدیل به التهاب کند. البته در مورد مدرسهها و دانشگاهها تاکید بر رعایت همه پروتکلهای بهداشتی است، از جمله رعایت بهداشت فردی و محیط، استفاده مناسب از ماسک و تهویه مطلوب کلاسهای درس؛ روشهایی ساده اما موثر که البته تجربه بازگشاییهای نیمبند کلاسها در برهههایی که کرونا موقتا فروکش میکرد، نشان داد که به این رعایتها نمیتوان چندان تکیه کرد. همین است که به جد بیم افزایش شهرهای قرمز پس از بازگشایی تمام و کمال مراکز آموزشی میرود و دستودل بسیاری از خانوادهها، مخصوصا والدین دانشآموزان از این بابت میلرزد؛ بهویژه آن که در این بازگشاییها هیچ تفاوتی میان مدارس شهرهای قرمز با سایر شهرها قائل نشدهاند و همه طبق نسخهای واحد از امروز باید در کلاسهای درس حضوری حاضر شوند.
حذف تاملبرانگیز فاصلهگذاریها
با این که مرگ حتی یک نفر غمانگیز و گرفتارشدن حتی یک نفر در دام بیماری حزنآور است ولی کاهش چشمگیر فوتیها و مبتلایان کرونا در کشور امیدوارکننده است. در ۲۴ ساعت منتهی به ظهر دیروز، کرونا جان ۳۷ نفر را گرفت و در جسم و جان۱۸۸۷ نفر دیگر لانه کرد که نسبت به روزهایی که در قله بیماری بودیم، بسیار اندک است.
از استان تهران که همواره یکی از کانونهای اصلی شیوع کرونا و پیشاهنگ مرگهای کرونایی بوده است نیز این روزها خبرهای خوشی میرسد. گوینده این اخبار نادر توکلی، معاون درمان ستاد کرونای استان است که تکرقمیشدن مرگهای کرونایی تهران در دو - سه روز گذشته را رسانهای کرده است. او به ایسنا چنین گزارش داده است که در حال حاضر وضعیت بیماری مناسب شده و روند آن کاهشی شده است. تعداد مراجعان کرونایی به مراکز درمانی هم بسیار کاهش یافته است؛ به طوری که تخت بیمارستانی به اندازه کافی موجود است و مشکلی از این بابت وجود ندارد.
زیر سایه این وضعیت نسبتا آرام اما حذف فاصلهگذاری فیزیکی در مدارس تاملبرانگیز است؛ چرا که اگر قرار باشد دانشآموزان مثل روزهای بیکرونا هیچ فاصلهای از هم نداشته باشند و در کلاسهای بعضا متراکم شانه به شانه پشت نیمکتهای کلاس بنشینند، نمیتوان ادعا کرد که بچهها در وضعیت ایمن قرار دارند. بسیاری از والدین نیز نگران همین نبود فاصلهها هستند، از جمله یکی از آنها که تجربه تلخی از پریدن بچهها روی سر و کول هم در موجهای قبلی بازگشایی مدارس و مخدوششدن پروتکلها، چه در کلاس درس و چه در زنگهای تفریح دارد. او به جام جم میگوید شاهد بوده است که همکلاسیهای پسرش دست دور گردن هم میانداختند و ماسکها را به کناری زده، کیپ به کیپ همدیگر قصه، داستان و شرح حال به هم میگفتند که همینها چند نفری از بچهها را بیمار و چند نفرشان از جمله فرزند خودش را راهی بیمارستان کرد.
معلم یکی از مدارس ابتدایی که مدیر آموزشگاه هم هست، از این تجربهها فراوان دارد و به ما میگوید هر زمان که حواسمان بود، بچهها را تشویق به رعایت فاصلهها میکردیم اما رویمان را که برمیگرداندیم، فاصلهها از بین میرفت و بچهها درهم میآویختند.
این دلواپسیها و این تجربهها در حالی در کنج ذهن و دل اولیای خانه و مدرسه بیتوته دارد که دستورالعمل ابلاغی وزارت آموزش و پرورش معلوم نیست به کدام دلیل فقط به چهار باید اشاره دارد: رعایت بهداشت فردی و بهداشت محیط، استفاده مناسب از ماسک و تهویه کلاسهای درس.
درباره این که چرا شرط رعایت فاصله فیزیکی در مدارس حذف شده است، نظرات متفاوتی وجود دارد. عدهای مثل معلمی که با ما گفتوگو کرد، عادیانگاری میان برخی مسئولان و کمرنگشدن خطر کرونا در ذهن برخی تصمیمگیران را دلیل این حذف میدانند؛ در حالی که عدهای دیگر همچون مدیر یکی از دبیرستانهای تهران، شرایط موجود را تنها دلیل این ماجرا اعلام میکنند. این مدیر میگوید واقعیت موجود در بیشتر مدارس کشور تراکم دانشآموزی و سرانه پایین فضای آموزشی است؛ موضوعی که باعث میشود کلاسهای درس پر تعداد تشکیل شود و امکان فاصلهگرفتن دانشآموزان از یکدیگر وجود نداشته باشد.
پس حالا که حقیقت موجود این است و مدارس پرتراکم گریزی از این وضع ندارند، آیا باید دست روی دست گذاشت؟ پاسخ مادر یکی از دانشآموزان دوره ابتدایی به این سوال ما این است که اگر نمیتوان کلاسها را خلوت کرد و بین بچهها فاصله انداخت، لااقل میتوان بر ماسک زدن آنها نظارت کرد و تهویه هوای کلاسها را جدی گرفت. پاسخ مدیری که با او همکلام شد نیز این است که نباید همه بار مسئولیت را بر دوش مدارس انداخت، بلکه خانوادهها باید به فرزندان خود بیاموزند که چطور بهداشت فردی را رعایت کنند و چطور برای مراقبت از خود و دیگران در مدارس آستین بالا بزنند .این مدیر فراموش نمیکند در آخرین بازگشایی مدارس که بچهها فقط هفتهای دو ساعت در کلاسها حاضر میشدند، دانشآموزان کمسن و سال مدرسه، چطور ماسکهای خود را از روی کنجکاوی با هم عوض میکردند و از این کار ذوقزده میشدند.
چالش یک زیرسویه نوترکیب
درباره این که چرا مدارس و دانشگاهها باید هر چه زودتر فعالیت حضوری خود را از سربگیرند، زیاد گفته شده است که شاهبیت آنچه تا به حال گفته شده، جلوگیری از افت تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان و متوقف کردن روند کمسواد بالاآمدن آنهاست. در آخرین توضیح، رضوان حکیمزاده، معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، بستهای از استدلالها را جمع کرده که حرفهایی ملموس برای خانوادهها و در واقع حرف دل خیلیهاست.
او گفته است: تعطیلی آموزش حضوری نهتنها موجب افت یادگیری بهخصوص در دوره ابتدایی شد، بلکه به جنبههای عاطفی و تربیتی هم بسیار آسیب زد. بچهها صبح زود به مدرسه میرفتند و نظم زندگی را میآموختند و اینها موجب میشد آداب زندگی را بیاموزند. در حالی که تعطیلی آموزش حضوری باعث شد کودکان صبحها تا دیروقت بخوابند و شبها تا دیروقت بیدار بمانند و اوقات خود را در فضای مجازی سپری کنند. همچنین باعث شد دانشآموزان کمتحرک شوند و سلامت جسمانیشان به خطر بیفتد، ضمن این که مهارتهای ارتباطیشان نیز دچار مشکل شود. بیدلیل نیست که در کنار افت یادگیری، سازمان بهداشت جهانی تاکید داشت که آسیبهای روحی و روانی که دانشآموزان در دوره کرونا تجربه کردهاند، کمتر از آسیبها در عرصههای دیگر نبوده است.
مطابق این گفتهها بازگشایی کامل مدارس موضوعی اجتنابناپذیر است و به منزله راهی برای جبران عقبافتادگیهای پیشآمده تلقی میشود. اما مگر میشود بازگشاییها به طور کامل اتفاق بیافتد اما توجه به شرایط ملی و جهانی کامل نباشد؟
موضوعی که یکی از نگرانیهای خانوادههای ایرانی دارای دانشآموز است، شکلگیری یک زیرسویه خطرناک در جهان است؛ زیرسویهای از امیکرون که فعلا چند کشور جهان را درگیر کرده، ولی درجه اهمیتش به اندازهای است که سازمان بهداشت جهانی نسبت به آن هشدار داده است. در واقع بحث بر سر یک ویروس نوترکیب است که حاصل ترکیبشدن دو زیرسویه امیکرون با هم است. به لحاظ علمی بحث این زیرسویه کمی پیچیده است، به این نحو که طبق گزارش آژانس امنیت بهداشتی بریتانیا، در حال حاضر سه سویه ترکیبی در حال گردش است که به نامهای ایکس دی، ایکس اف و ایکس یی شناخته میشوند.
سویه ترکیبی ایکس دی نام جدید دودمان فرانسوی دلتا و زیرسویه BA1 امیکرون است، سویه ترکیبی ایکس اف نیز از دودمان زیرسویه BA1و دلتای انگلستان است و سویه ترکیبی ایکس یی، یک دودمان بزرگ و مرکب از زیرسویههای BA1 و BA2 امیکرون. سازمان بهداشت جهانی هشدار داده که این زیرسویه جدید قدرت انتقال بیشتری دارد و باید مراقب شیوع آن بود.
از آنجایی که همه سویههای کرونا در دو سال اخیر به کشورمان وارد شده و اتفاقا در قالب موجهای ششگانه جولان کاملی هم داده، بنابر این نسبت به هشدار اخیر نیز باید هوشیار بود. تا آنجا که به وزارت آموزش و پرورش مربوط است، مقابله با شیوع کرونا در مدارس حتی زیرسویه جدید در چهار اقدام خلاصه است که معاون سلامت و تربیت بدنی وزارتخانه آنها را توییت کرده است: رعایت بهداشت فردی و محیط، استفاده از ظرفیت شورای مدرسه برای کاستن از زمان حضور در کلاس و مدرسه، هماهنگی با والدین در مورد تردد دانشآموزان و حاضر نشدن دانشآموزان مبتلا یا دارای علائم در مدرسه.
در مورد دانشگاهها نیز دستورالعملهای بازگشایی به نظر بسته کاملی میآید که جای برخی بایدهای آن در دستورالعمل مربوط به مدارس واقعا خالی است. به گفته معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، دانشجویان باید از دست دادن پرهیز کنند، باید ماسک بزنند، کلاسهای درس باید تهویه مناسب داشته باشد و فاصلههای فیزیکی نیز کماکان باید رعایت شود. دانشجویانی که در خوابگاهها نیز به سر میبرند، باید حتما سه دوز واکسن تزریق کنند.
با این که دانشآموزان نیز جزو گروههای در معرض خطر هستند اما تزریق واکسن، شرط حضور آنها در مدرسه نیست، نیازی هم نیست که فاصلههای فیزیکی در کلاسهای درس را رعایت کنند؛ در حالی که این دو تاکید در مورد دانشجویان وجود دارد و یک علامت سوال بزرگ را باعث شده است. با وجود این فرقها اما به نظر میرسد همین که شرطهای سهگانه بهداشتی در مدارس بهدقت اجرا شود (استفاده از ماسک، رعایت بهداشت فردی و محیط و تهویه هوا) گامهای پیشگیرانه بلندی در جهت حفظ سلامتی دانشآموزان برداشته میشود؛ گرچه به نظر میرسد پرهیز از تاکید بر ضرورت واکسیناسیون در مورد دانشآموزان و دانشجویان غیر خوابگاهی، یک خطای راهبردی است ؛چرا که عقبنشینی موج ششم کرونا در این روزها که ایام نسبتا آرامی بر ما میگذرد، فرصتی طلایی برای تکمیل واکسیناسیون گروههایی است که بازگشایی مدارس و دانشگاهها آنها را فعلا در سیبل توجه افکار عمومی نشانده است.
نظر شما