«امروز هیچ طلاقی در كشور ثبت نمیشود.» این اتفاق برای دومین سال پیاپی است كه در كشور میافتد. دلیلاش هم این است كه 15مهرماه روز ازدواج نامیده شده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه تهران امروز ؛ طلاق چیزی است عین خودش؛ عین مفهوم كلمه اش: «جدایی!» طلاق بیصدا و بدون هیچ هشداری «زخم» میزند. به روح و جان، به خانواده، به فرزندان، به پدر و مادر، به فامیل، به دوستان وآشنایان. طلاق میبلعد، همه حرمت و حریمها را. در طلاق حتی آبرو هم گاهی میكشد. طلاق آسیب میزند. جرم و جنایت و اعتیاد و بزهكاری و فقر به بار میآورد. طلاق یك زنگ خطر است برای سنجش عمق فساد در یك جامعه. هر گاه سن طلاقها پایین آمد، هشدارها بیشتر شد. برای همین مسئولان حتی با دستور هم كه شده یك روزی را در تقویم جدا كردهاند برای «جدا نشدن». تا شاید آدمها، زوجها، جوانها یك روز بیشتر فرصت داشته باشند به اینكه برگردند؛ به اینكه شناسنامه شان را سیاه نكنند.
«امروز هیچ طلاقی در كشور ثبت نمیشود.» این اتفاق برای دومین سال پیاپی است كه در كشور میافتد. دلیلاش هم این است كه 15مهرماه روز ازدواج نامیده شده است. برای همین وزارت ورزش و جوانان پیشنهاد كرده، در روزی كه نامگذاریاش با «پیوند» گره خورده است نباید به «جدایی» آلوده شود. نگرانیها از طلاق از اواسط دهه 80آغاز شد. جاییكه آمارها نشان میداد واقعه طلاق هر سال بیشتر از سالهای پیشترش میشود. این نگرانیها تا آنجا ادامه پیدا كرد كه آمار سال 91نشان داد وقوع طلاق نسبت به سال 90 بیش از 11درصد رشد داشته است. ركورد هر یك ساعت 16طلاق هم در همین سال ثبت شد تا هشدارها بیش از هر زمان دیگری شدت بگیرد. خیانت، خشونت علیه زنان، مسائل اقتصادی و فقر، بزهكاری و تغییر نسل 5عامل مهم وقوع طلاق در ایران هستند و نكته تاسف بار ماجرا جایی است كه در كشور ما تقریبا هیچ نهادی، مستقیما مهارتهای زندگی را به نسل جوان آموزش نمیدهد و این امر در كنار مشكلاتی از جمله مهیا نبودن امكانات زندگی باعث شده تا بسیاری از ازدواجها در همان سالهای اول و دوم زندگی به طلاق ختم شود.
عبدالرضا كردی، رئیس مركز جهانی مطالعات خانواده در ایران به تهران امروز درباره راهكارهای كاهش آمار طلاق میگوید: دو دهه است كه انجمن مطالعات خانواده در ایران فعال شده است. طبق بررسیهای این انجمن اثبات شده، مفهوم خانواده در ذهن برخی یك مفهوم عمیق، بنیادین، سیستمی، مهم و ارزشمند است كه نیازی به آماده شدن از پیش ندارد. این افراد معمولا مستحكمترین نهاد خانواده را تشكیل میدهند اما گروهی از انسانها بیشتر با هوش هیجانی وارد خانواده شده و آن را تشكیل میدهند و همین گروه با دیدن اولین سختیها و مواجه شدن با اولین مشكلات، نظام خانواده شان از هم میپاشد. بنابراین ما اگر بخواهیم یك خانواده با رویكرد نظام سیستمی، هماهنگ، پایدار و نهادی كه كوچكترین سلول اجتماعی است، داشته باشیم، اول باید انسانها را دعوت كنیم كه با هوش شناختی و معنوی به سمت تشكیل خانواده بروند و بتوانند هوش هیجانی خود را كنترل كرده و به خوبی از آن استفاده كنند و به هوش معنوی در تشكیل خانواده نزدیك شوند. در این صورت احتمال پایداری و استحكام خانواده بیشتر میشود. در حقیقت خط تحكیم خانواده خطی است كه از هوش هیجانی شروع میشود و به هوش معنوی ختم میشود.
به گفته معاون پژوهشی انجمن خانواده ایران، در خانواده باید عشق، دوستی و محبت تاثیرگذار باشد، اما قبل از این ملاكها، باید شاخصهای انتخاب یك همسر مناسب كه همفكر و همسو بودن است، در ذهن درست ترسیم شده باشد. او میگوید: در خانوادههایی كه با نقشه راه تشكیل میشود آینده نگری، آینده پژوهی و چشمانداز مثبتی به وجود خواهد آمد. در مقابل خانوادههایی هستند كه بدون نقشه راه شكل میگیرند، بخصوص زمانی كه آشنایی جوانها از قانونهای خوب، مقدس، سالم و موفق خارج میشوند، احتمال متزلزل بودن این ارتباطات بیشتر میشود.
دكتر كردی میافزاید: اگر ارتباطاتی با مشورت خانواده و افراد معتمد، در یك فضای مقدس و توام با مفاهیم دینی، ارزشی، عقلانی، اجتماعی و معنوی همراه باشد، پایداری بیشتری خواهد داشت. به همین دلیل میتوان گفت كه معماری خانواده دو نوع است یكی معماری كه الگوی بومی، دینی، ملی و فرهنگی دارد و منجر به تشكیل خانواده حسنه، شاداب، موفق و كارآمد میشود. در این خانواده كه با معرفت آشنایی صحیح و الگوهای ارزشی و اعتقادی خانواده شكل میگیرد هر روز بنیاد خانواده محكمتر میشود. مانند نهالی كه با علم كاشته میشود، رسیدگی به آن هم درست صورت میگیرد و هر روز پرورده میشود. الگویی هم برای تشكیل خانواده وجود دارد كه وارداتی است. در این الگو بیشتر به صورت یكدیگر نگاه میكنیم و پی میبریم كه این صورت مناسب زندگی است و كمتر به سیرت یكدیگر میكنیم. به همین سبب در چنین خانوادههایی بعد از اینكه زندگی شكل گرفت تازه تردیدها، دودلیها، نگرانیها و وسواسهای ذهنی شروع به خودنمایی كرده و بنیان خانواده را به خطر میاندازد. این خانواده مانند نهالی است كه تصادفی، بدون علم و معرفت كاشته میشود و همیشه در مسیر آسیبها و تندبادهاست و آینده خوبی نخواهد داشت.
عبدالرضا كردی میافزاید: گاهی بدون آموزشهای پیش از ازدواج یك خانواده تشكیل شده و از حمایتهای حین ازدواج محروم است. در عین حال نظارتی هم بر آن وجود ندارد. حتی برخی مشاورهها گاهی با الگوهای دینی، علمی، اجتماعی و معنوی جامعه مطابق نیست. به همین دلیل نمیتوان گفت كه مشكل فقط جوانها هستند. گاهی پدر و مادرها بیموقع در زندگی فرزندان خود مداخله میكنند، یا آنها را تنها میگذارند.
این مشاور امور خانواده ادامه میدهد:در گذشته چند سال اول تشكیل زندگی، در مورد غذا پختن، مهرورزی، حل مشكلات، ارتباطات، مقابله با بحرانها و... از راهنمایی بزرگترها استفاده میكردند. امروزه رسانهها مداخله كننده منفی هستند. امكان دارد یك جوان فیلم سینمایی ببیند، شك میكند كه زندگی خوبی دارد یا خیر. در برخی موارد تقدس خانواده در نظر این جوان سست میشود زیرا برای زندگی آماده نشده است. وی با اشاره به مسائل اقتصادی و فرهنگی ادامه میدهد: مسائل اقتصادی و فرهنگی نیز در تشكیل زندگی تاثیر بسزایی دارد. گاهی میشود با یك برنامهریزی ساده مسائل اقتصادی خانواده یا جامعهای به راحتی حل میشود در صورتی كه 10-20 سال طول میكشد كه انحراف اجتماعی رفع شده و به جایگاه خود بازگردند.
رئیس مركز جهانی مطالعات خانواده درباره نامگذاری 15مهر روز ازدواج یا روز بدون طلاق میگوید: گاهی اوقات میخواهیم با نامگذاریها مشكل فرایندها را حل كنیم. هیچ نامگذاری مشكل را حل نمیكند. اگر هر روز را به نام روز جهانی خانواده، روز باطلاق، روز كم طلاق، روز بیطلاق و... نامگذاری كنیم تا زمانی كه این مسئله فردی نشود فرهنگ نخواهد شد. خود این نامگذاری یك تبلیغ منفی است. یك روز بدون طلاق یعنی بقیه روزهای سال وجود طلاق اشكال ندارد؟ اگر چیزی اشتباه است كه هر روز سال باید اشتباه باشد. قبح طلاق در كشور ما ریخته شده و جشن طلاق گرفته میشود. خوب است كه یك روز هیچ طلاقی ثبت نشود اما باید زیرساختهای لازم نیز صورت بگیرد.
دكتر امیرهوشنگ مهریار نیز درباره طلاق به تهران امروز میگوید: نباید در این مورد آرمانگرایی بیش از حد داشت. طلاق در خیلی از موارد غیرقابل اجتناب است.چون گاهی ازدواج براساس آگاهی و تفكر صورت نمیگیرد.
این روانشناس حوزه خانواده در مورد كاهش طلاق میگوید: اگر بخواهیم طلاق را كم كنیم باید شرایط اجتماعی، آشنایی دختر و پسر قبل از ازدواج مورد بررسی قرار گرفته و تغییر كند. استفاده از نظر متخصصان قبل از ازدواج برای شناخت بهتر نیز ضروری به نظر میرسد. طلاق علتهای مختلفی دارد كه با شناسایی آنها در زندگی، میتوان نرخ طلاق را كاهش داد. در شرایطی كه طرف مقابل بیماری صعبالعلاج داشته یا معتاد باشد، طلاق غیرقابل اجتناب است. بعد از ازدواج نیز نیاز به شناخت بیشتر، صبوری در مقابل مشكلات اجتماعی و اقتصادی نیز ضروری به نظر میرسد. بسیاری فكر میكنند كه بعد از ازدواج نیازی به مشاوره و آموزشهای زندگی وجود ندارد، در صورتی كه مهارتهای زندگی در هر لحظه و هر برههای یكی از نیازهای خانواده است.
نظر شما