همراه نرخ تورم كه هر روز پله جدیدی را میپیماید آمار دیگری هم بالا میرود. همچنان كه وضع اقتصادی هر روز عرصه را بر مردم تنگتر میكند نرخ بیماریهای روانی نیز در كشور بالاتر و بالاتر میرود. این آمار آنقدر بالا رفته است كه چندی پیش مسئولان اعلام كردند نرخ رشد بیماریهای روانی در كشور به 35 درصد رسیده است.
در پی همین نتیجهگیری بود كه چند روز پیش مدیركل سلامت روان وزارت بهداشت خواستار كاهش هزینه مسكن برای جلوگیری از بیماریهای روانی شد. غلامعباس ناصحی در این زمینه افزود: بیماریهای روانی نخستینبار بیماریها در بین زنان و دومین بار بیماری در بین مردان كشور را داراست و به علت دخالت عوامل مختلف در بروز این بیماریها، وزارت بهداشت به تنهایی نمیتواند سلامت روان مردم را تامین كند.
وی درباره برنامهریزی برای كاهش آمار این بیماریها و عوارض آن در سطح كشور از تدوین سند ملی ارتقای سلامت روان در وزارت بهداشت خبر داد و ادامه داد: سند ارتقای سلامت روان ایرانیان یك سند مفصل است كه تقریبا از تمام دستگاههای دولتی انتظاراتی مطرح شده است و در این سند بیشتر به عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر بر سلامت روان مردم توجه شده است.
برای كاهش بار بیماریهای روانی از هر یك از وزارتخانهها درخواستی مطرح شده است از جمله از وزارت مسكن تامین مسكن بیماران روانی و اعمال مدیریت برای جلوگیری از افزایش بیرویه اجاره و رهن مسكن درخواست شده است. جعفر بوالهری، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشكی تهران نیز وضع سلامت و نشاط اجتماعی را تحتتاثیر عوامل مختلف استرسزا مانند مشكلات اقتصادی، شغلی و آلودگیها نگرانكننده توصیف كرده بود و با اشاره به شرایط جامعه میافزاید:
بهطور واضح میزان استرس و اضطراب در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی بالاست و عوامل تهدیدكننده اجتماعی از قبیل مشكلات شغلی، مشكلات اقتصادی، مشكلات حمل و نقل، آلودگیها و غیره بهطور روزمره با مردم در تماس هستند و میزان نگرانیهای آنان را افزایش میدهند.
تاثیر فقر اقتصادی بر بیماریهای روانی
سیدمهدی موسویاصل، پژوهشگر در زمینه تاثیر فقر و مشكلات اقتصادی بر مشكلات مختلف روانی میگوید: مشكلات اقتصادی و فقر میتواند سرمنشأ بیماریها و مشكلات روانی مختلفی باشد كه كاهش عزت نفس، اضطراب و اختلالات روانی برخی از این تاثیرات است. وی میافزاید: فقیر از جایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار نیست و همواره مورد تحقیر قرار میگیرد. احتمالا بتوان گفت كه بیشترین آثار روانی فقر از نگرش منفی مردم نسبت به آن نشأت میگیرد.
مردم با فقرا به شیوهای كاملا متفاوت از ثروتمندان رفتار میكنند. این نگرش منفی و تحقیرآمیز درباره مستضعفان را در مدرسه، فروشگاه، مطب پزشك، بیمارستان، بانك و مراكز اجتماعی دیگر میتوان مشاهده كرد. ونسان دكلژاك معتقد است كه در اجتماع مادی امروزی، كسانی كه احساس میكنند پایینتر یا بیلیاقتتر از دیگرانند یا حتی احساس میكنند كه محكوم شدهاند، در همه موارد زندگی احساس شرمساری و خجالت میكنند. انسان فقیر احساس میكند كه بینوا، فقیر، بیدست و پا، بیلیاقت و كمتر از همه است.
او باور میكند كه همین هویت را دارد. قبول تحقیر دیگران به تدریج درونی میشود و فرد را به این نتیجه میرساند كه خود را تحقیر كند و عزتنفس و اعتماد به نفسش را از دست بدهد و این تصور در وی ایجاد شود كه مسبب اصلی همه بدبختیها و ناشایستگیها، تنها خود اوست.
موسویاصل ادامه میدهد: فقیر به دلیل عدم برخورداری از جایگاه شایسته در میان جامعه، عزتنفس خود را از دست میدهد و به همین دلیل در معرض ابتلا به انواع اختلالات روانی قرار میگیرد. خودكشی ارتباط و همبستگی بسیار نیرومندی با طبقه اجتماعی و محرومیت دارد. همچنین خودكشی با الكلیسم و اعتیاد كه در میان كارگران غیرماهر، بیكاران و بیخانمانها رواج بیشتری دارد، مرتبط است.
همچنین افسردگی كه شاید به لحاظ تعداد افرادی كه به آن مبتلا هستند متداولترین شكل بیماری روانی باشد، همبستگی و ارتباط بسیار شدیدی با طبقه اجتماعی دارد؛ هرقدر فقیرتر باشد، احتمال ابتلا به افسردگی در وی بیشتر خواهد بود. رفتار خودآزارانه شدید نیز كه دستكم 10 برابر بیشتر از خودكشی رواج دارد و درواقع پیشدرآمدی برای آن است، همین الگوی ارتباط با طبقه اجتماعی را نشان میدهد. وی همچنین درباره تاثیر مشكلات اقتصادی بر افزایش اضطراب و تشویش میگوید:
لازمه وجود آرامش در زندگی، تامینشدن حداقل امكانات معیشتی است. بدون وجود این امكانات، فرد دچار اضطراب و نگرانی میشود و زمینه ابتلا به بیماری روانی شدیدتر ایجاد میشود. وی اختلالات روانی رابخش دیگری از عوارض مشكلات اقتصادی و فقر ناشی از آن میداند و ادامه میدهد: تحقیقات تجربی ارتباط نزدیك وضع اقتصادی فرد و بهداشت روانی وی را تایید میكند.
معلوم نیست كه آیا وضع اقتصادی نامناسب، فرد را در معرض ابتلا به اختلالات روانی قرار میدهد یا ابتلا به اختلالات روانی موجب وضع بد اقتصادی میشود، اما با وجود این، روشن است كه قرارگرفتن در شرایط بد اقتصادی، افراد را مستعد بروز مشكلات بهداشت روانی میكند. علاوه بر این، شرایط اقتصادی نامناسب، رهایی از بیماری روانی و بازیابی سلامت را بسیار دشوار میكند. این در مقایسه با افرادی است كه در شرایط بهتر و مطلوب اقتصادی قرار دارند.
موسوی اصل تاكید میكند: وضع اجتماعیـ اقتصادی پایین (از نظر درآمد، تحصیلات و شغل) ارتباط نیرومندی با بیماران روانی دارد. چندین دهه است كه مشخص شده است افراد طبقه اجتماعیـ اقتصادی پایینتر، حدود دوونیم برابر بیشتر از طبقات بالاتر احتمال ابتلا به اختلال روانی دارند. دلایل این ارتباط كاملاً روشن نیست، اما ممكن است وجود استرس بیشتر در زندگی فقرا و آسیبپذیری بیشتر آنان در برابر انواع عوامل استرسزا در مجموع، منجر به برخی اختلالات روانی نظیر افسردگی شود.
فقر فرهنگی و مشكلات روانی
عباسعلی ناصحی، مدیركل سلامت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت همچنین درباره تاثیر فقر فرهنگی بر مشكلات روانی میگوید: مسئله مهم این است سطح سواد مردم درباره سلامت روان در كشور بسیار پایین است و بسیاری از افراد كه دچار اختلالات روانی هستند از بیماری خود اطلاع ندارند و اگر خبر دارند هم نمیدانند كه این اختلالات قابل درمان است و نمیدانند كه باید به كجا مراجعه كنند.
ناصحی ادامه میدهد: مسئله نگرانكننده دیگر این است كه هنوز عده زیادی از مردم تصور میكنند كه اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و وسواس حاصل تاثیر جن و دعاست و اعتقاد به این خرافات متاسفانه در تعداد قابل توجهی از مردم وجود دارد. به همین علت عده زیادی از افراد كه به اختلالات روانی مبتلا میشوند برای درمان نزد فالگیر، دعانویس و جنگیر میروند و با مراجعه به این افراد بیصلاحیت بیش از پیش سلامت خود را به خطر میاندازند در حالی كه اختلالات روانی عمدتا ناشی از مشكلات جسمی در فرد است و باید درمان پزشكی شود.
مدیركل سلامت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت افزایش سطح آگاهی مردم در این زمینه را كار مهم رسانهها دانسته و میافزاید: این وظیفهای است كه نه فقط وزارت بهداشت بلكه به عهده دستگاههای متعدد مرتبط در كشور از جمله صدا و سیما و مطبوعات است. البته برای ارتقای سطح سواد سلامت روان مردم بهزودی كمیته سلامت روان، آموزش و رسانه در وزارت بهداشت تشكیل میشود كه سیاستگذاری و برنامهریزی در این زمینه را عهدهدار میشود.
منبع:روزنامه ملت ما
نظر شما